آوای کُر

پیام های کوتاه
  • ۱۶ شهریور ۹۷ , ۱۲:۰۰
    جمعه
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

مادر بزرگ عزیزم! 

هنوز هم باور ندارم که تو از کنارمان رفتی ، همیشه آبادانی روز های پر تکرارم بودی.

دیشب که لحظه احتضارت بود، پشیمان شدم که چرا در کنار تو نماندم، آخَر تحملِ شنیدنِ خس‌خسِ سینه ها و تنگیِ نفس هایت را نداشتم.

دوباره وقتی امدم و چادر را روی سرت کنار کشیدم، گویا دنیایِ من در آن لحظه تمام شد و باورم نشد که دیگر در کنار ما نخواهی بود.

لحظه های قربان صدقه رفتن هایت جلوی چشمانم است. اکنون یاد لبخند هایت، اندوه مرا دوچندان می‌کند و در حسرت دوباره انجام دادن کارهای به ظاهر ساده ات هستم، کاش می‌شد دوباره ناخن هایت را کوتاه کنم و برایت نان بخرم...

وقتی دلت برای نزدیکانت تنگ می‌شد، انگار به بیماری سلام می‌کردی تا دوباره عزیزانت را ملاقات کنی.

اکنون اندوهِ هست و من هست و اندوهِ من ...

شادی روح مادربزرگم قرائت فاتحه و یک صلوات.

۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۹ ، ۰۳:۵۴
پسر کُر