مادر بزرگ عزیزم روحت شاد
پنجشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۹، ۰۳:۵۴ ق.ظ
مادر بزرگ عزیزم!
هنوز هم باور ندارم که تو از کنارمان رفتی ، همیشه آبادانی روز های پر تکرارم بودی.
دیشب که لحظه احتضارت بود، پشیمان شدم که چرا در کنار تو نماندم، آخَر تحملِ شنیدنِ خسخسِ سینه ها و تنگیِ نفس هایت را نداشتم.
دوباره وقتی امدم و چادر را روی سرت کنار کشیدم، گویا دنیایِ من در آن لحظه تمام شد و باورم نشد که دیگر در کنار ما نخواهی بود.
لحظه های قربان صدقه رفتن هایت جلوی چشمانم است. اکنون یاد لبخند هایت، اندوه مرا دوچندان میکند و در حسرت دوباره انجام دادن کارهای به ظاهر ساده ات هستم، کاش میشد دوباره ناخن هایت را کوتاه کنم و برایت نان بخرم...
وقتی دلت برای نزدیکانت تنگ میشد، انگار به بیماری سلام میکردی تا دوباره عزیزانت را ملاقات کنی.
اکنون اندوهِ هست و من هست و اندوهِ من ...
شادی روح مادربزرگم قرائت فاتحه و یک صلوات.
۹۹/۰۸/۲۹
تسلیت میگم
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم