آوای کُر

پیام های کوتاه
  • ۱۶ شهریور ۹۷ , ۱۲:۰۰
    جمعه
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کربال» ثبت شده است

آیت الله فاطمی نیا:

انبیاء آمدند تا بگویند که خدا چقدر تو را دوست دارد؟!

سه روز بیتوته کردن در اعتکاف نیز ، اشاره به همین مطلب دارد، که خدایا من نیز تو را دوست دارم.

در میان جمعِ شاگردانِ عزیز بودن، بهترین تجربه و بهترین خاطره ای بود که می‌شد رقم زد.

تاکنون اعتکافی بدین آرامشی را ندیده بودم.

توجه کردن به صحبت های نوجوانان و استماعِ درد و دل عزیزان، آنقدر لذت بخش بود که گویی امتحان الهی برای سنجیدنِ صبر و حوصله من بود که خدا را شکر، از این آزمایش پیروز شدیم.

قطعا در گوشه ای از قلبم، جایی برای تک تک شان وجود دارد.

در پناه خدا باشید عزیزانم💗

اعتکاف در مسجد کنار دانش آموزان عزیز...

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۰۱ ، ۲۱:۲۱
پسر کُر


آبیاری گندم، سِوای‌ِ صِعابی که دارد، انسان را مُتَلَذِّذ از نِعَم الهی می‌کند.

رقصِ علف‌هایِ سبز با تَرَنُمِ آب و باد، تصورش را کردی که چه صفایی دارد؟

اما امان از چکمه‌هایی که در نیم شبِ سردِ زمستانِی، آب را به داخل خود نفوذ دهد. 

چه جنگی میتواند باشد بین استخوان و آب سرد و چکمه ای بی رحم....

بیخیالش، مگر چیزی در این دنیا هست که به راحتی بدست آید. هر کاری ، سختیِ خاصِ خودش را دارد. برای رسیدن به فصل دِرو ، باید با بهمن جنگید.

آری!

چه حق‌ گفت، حضرتِ حق :


أن لَیسَ للإنسانِ الّا ما سعی...

چیزی به تو نمی‌رسد مگر با تلاشت....


۱۴۰۱/۱۱/۱۰

#طلبه‌یِ_معلم

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۰۱ ، ۲۲:۴۱
پسر کُر

شنبه دوم مهر بود که اولین خدمت سربازی خود را در مدرسه ابتدایی عمار یاسر در روستای کَمجان شروع کردم.

به محض ورود، بچه های مدرسه گفتند از ظاهر شما پیداست که معلم مهربانی هستی :)

مدرسه هیچگونه امکاناتی ندارد، کلاس اول که معلم نداشت، کلاس دوم و سوم که در هم ادغام شده بود. کلاس ششم هم مدیرش حالی نداشت که سر کلاس برود، مرا جای خودش به کلاس فرستاد.

معلمی دیدم که در دیدگان دانش آموزان سیگار می‌کشید ، معلمی دیدم که خدا را قبول نداشت و در نفی آن مباحث فلسفی بیان می‌کرد که حتی خودش هم به آن آگاهی نداشت.

فکر کنم بجای کار پرورشی برای دانش آموزان ، باید کار فرهنگی را از کادر مدرسه شروع کرد.

پ ن: براستی تربیت کودکانمان را به چه کسانی سپرده ایم.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۰۱ ، ۱۰:۴۸
پسر کُر

خدایا مگر یک انسان چقدر توان دارد این همه فشار را متحمل شود، خوب میدانم که دائما انسان را آزمایش میکنی، اما چرا همه جانبه؟

گیرم که رابطه خشک و نگاه سرد جامعه را تحمل کنم، همسو نبودن اعتقادم با اطرافیان را چه کنم؟

این روز ها آن قدر برای مردم این جامعه غصه خورده ام که دیگر فکرم به سراغ مشکلات اقتصادی خودم نمی‌رود،

مخصوصا بفکر کشاورزان سرزمینم(بخش کُربال) که مزارع آنها در حال نابودی است، اما دریغ از اینکه مسئولین، آبی به کشاورزان، جهت آبیاری گندمزار های خود بدهند.

آن قدر این روزها پیگیر مشکلات کشاورزان بودم، که خسته شدم، پویش مطالبه گری از جناب استاندار فارس، راه انداختم، جوابی نشنیدم، از نماینده مجلس مطالبه کردم، پاسخی قطعی دریافت نکردم، فیلم هایی برای شبکه خبر ارسال کردم، اما کسی پیگیری نکرد...اعصاب و حوصله ام بهم ریخته، نمیدانم این وسط چرا عده ای به من فحش میدهند، مگر چیزی غیر از مطالبات مردم را درخواست کردم؟

گاهی، به مشکلات بعضی از دوستان، لبخند میزنم...

آخر کسی نیست به من بگوید، تو را چه به مشکلات مردم، چرا خودت را ناراحت میکنی. اما بس درد و دل مردم را شنیدم این وجدان لعنتی بهم اجازه نمی‌دهد.

امروز حال عجیبی داشتم، صحنه ای از حرم امام رضا علیه السلام را دیدم، بدون اینکه از خود اختیار داشته باشم، اشکم خود به خود سرازیر شد. اما برای زیارت امام غریب هم مانع دارم.

بقول استاد گاهی مناجات تلخ هم از اهل بیت علیهم السلام دیده شده؛ خدایا بسه دیگه، دارم خسته میشم، نمیخوای درستش کنی؟؟؟

۱۳ نظر موافقین ۶ مخالفین ۱ ۲۵ بهمن ۹۹ ، ۰۰:۴۶
پسر کُر

امروز به شهرستان رفتم، واقعا شیراز در این روزاها آب و هوای لذت بخشی داره...

یه مکان سرگرمی به اسم ساحل آبی در بلوار چمران، برای کسانی که روحیه لطیف دارند و علاقه زیادی به طبیعت و پرنده ها دارند، داخل شهرستان شیراز وجود داره که میتونه لحظه های دلنشینی را براتون رقم بزنه.

با توجه به اینکه مردم به این پرندگان غذا می‌دهند، بشدت این مرغ های دریای اهلی هستند که ادم دوست داره، اونا رو به آغوش بگیره :)


 

یادم اومد به دوران کودکی، وقتی که رود کر ودریاچه بختگان آب داشت، شغل مردم برنجکاری بود، من با تیلر داخل گِل ها زمین ها رو شخم میزدم، که این پرندگان پشت سر من در فاصله یک قدمی می آمدند و زالوهایی رو که روی آب می آمدند رو میخورند، منم بچه بودم و شیطون :) لحظه ای تیلر رو رها کردم و یکی از پرنده ها رو گرفتم، اون موقع برام عجیب بود، هر چه پرنده رو زیر آب و گل می بردم، پرهاش خیس نمی‌شد. :)

پ ن: دیگه وقت نشد که از نزدیک، از پرنده ها عکس بگیرم.

پ ن: با دست میشه به اونا غذا داد(داخل دست آدما ، غذا میخورند)  :)

۹ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۲۱
پسر کُر

تازه داشتیم به داغ حاج قاسم عادت می‌کردیم تا اینکه امروز در سالگرد این مالک اشتر، عمار انقلاب را از دست دادیم.

خبر رحلت فیلسوف و استاد عزیزم داغ تازه ای بر دلم نهاد، حقا که ایشان شباهت زیادی به شهید مطهری داشت. 

در حقانیت این دانشمند بزرگ همین بس، که مأمور ciA آمریکا ایشان را دشمن آمریکا خطاب میکند.

دریافت
حجم: 481 کیلوبایت

۴ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۹ ، ۲۲:۰۸
پسر کُر