آوای کُر

پیام های کوتاه
  • ۱۶ شهریور ۹۷ , ۱۲:۰۰
    جمعه
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

سر مشق های ما

چهارشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۶، ۰۴:۵۹ ب.ظ

سر مشق های ما

کبری ، دوباره ، تصمیم خودش را گرفته بود
او با مراد ، دگر چت نمی کند
پطروس ، کنار سد
با پنجه های سرد و ورم کرده ، نیمه شب
تنها نشسته بود
همراه پنجم او در کنار او
اما چه سود ، که آنتن نمی دهد
دارا ، با آنکه مهریه سارای خسته را، یکجا حواله کرد
داراتر از گذشته ، در جستجوی همسر زیبای دیگریست
بابای مهربان ، اینک تمام قبوض رسیده را
از آب و برق و گاز
با استعانت از اعتبار کارت
با یک تماس غیر حضوری ، پرداخت کرده است
کوکب ، دندان شیری خود را کشیده است
زیبا تر از گذشته ، با سیم های بسته به دندان پیش و نیش
لبخند میزند
شنگول و گرگ ، با تور شاد شاد ، به تفریح رفته اند
دیروز هم کلاغ ، صبحانه ، خدمت روباه پیر بود
یک وام هم برای خریدن تن پوش تازه ای
به دهقان خوب ما ، تخصیص داده شد
چوپان به جان گرگ ، قسم خورده تا دگر
هرگز دوباره دروغی نگوید او
چی پی اس حسنک ، وصل گشته است
زین پس کسی نشان حسنک ، گم نمی کند
یک شب میان سفره ، خروسی نهاده شد
کز رفتن به خانه ، تعلل نموده بود
آن مرد هم ، به جرم ورود بدون طرح
اسب بدون پلاکش ، جریمه شد
نانوای خوب ، که همواره دوست بود
از ماه پیش ، یک شبه ، باگت فروش شد
ایمیل زاغ ، دیشب رسیده است
پرسیده او چرا ، کلاغ خسته به خانه ، نمی رسد؟
در مشق های کودکیم ، غوطه می خورم
تکلیف هر چه بود ، گویا نوشته شد
تکلیف کودکان کشور من
مشق عمرشان ، بی آنکه خوانده شود
خط خطی شده است
دیگر برایشان ، مشقی نمانده است
سر مشق های غلط ، پیش رویشان
کبری و کوکب و سارا فسانه اند
دارا ولی هنوز ، به امر تجارت است
این جعبه قشنگ ، که جام جهان بین ، لقب گرفت
در عصر ما ، اسب تراوای خانگی ست
مهمان نواز خوب
اینک ، تو میزبان کدامین نبرد تلخ ؟
در خانه های خویش ، در جمع پر سخاوت اندیشه ها پاک
لم داده در تدارک تارج عقل خود
ابلیس بعد دعوت تو
بنشسته بر طراوت امواج میرسد
بشقاب روی بام ، دشمن میان خانه و بر سفره های شام
مریم ، کنار باربی خود آرمیده است
لیلا ، برای کوزت ، گریه می کند
رعنا ، برای حنا ، تب نموده است
آری ، پدر ژپتو ، عشق عرشیاست
یاور ، برای اوشین ، نذر کرده است
با بودن جومونگ ، رستم دستان ، چه کاره است ؟
اینک کمال ، سرگرم مدح جمال هزار رنگ
غافل ز خالق این جلوه های نو
دیگر نماز خود از یاد برده است
امید ، بعد یک سفر پنج روز و نیم
با لهجه فرنگی خود ، حرف میزند
در جستجوی دشمن خونخوار دور دست !
غافل ز حیله شیطان خانگی
آری سلام ، جای خودش را به های داد
بسیار خوب به اوکی ، پس چرا به وای
سی یو به جای گفتن : می بینمت تو را
مای گاد ، به جای خدایا به روی لب
وای نات ؟ همان ، چرا که نه ، لفظ مادریست !
مادر ، برای پسرش ، سرچ کرده است
اما ، عروس مناسب ، نیافته ست
اینک ، پسر ، ترای مجدد نموده است
نابرده گنج ، رنج میسر نمی شود !!
اعجاز در ارائه احساس آدمی
در سوگ و عشق و تولد ، پیامکی !
دیگر لزوم لشکر بیگانه منتفی ست
با دست خود ، چه شیک به تاراج ، رفته ایم .

«کیوان شاهبداغی»

نظرات  (۱)

سلام.
خسته نباشید
شعرخوبی بود
مشکلات جامعه رو به صورت طنز آورده است
باز هم بگذارید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">