آوای کُر

پیام های کوتاه
  • ۱۶ شهریور ۹۷ , ۱۲:۰۰
    جمعه
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

من و تنهایی‌هایم

پنجشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۷، ۱۰:۱۱ ب.ظ

تنها با خدا

دور از شهرها

چند صحفه از دعا

می‌خوانمش همین...

می‌خواستم بیشتر براتون بگم از این تنهایی

ولی کیبورد تحملش را نداشت.

امشب رو با خدا کلی حال کردم...جاتون خالی... :)


سهراب سپهری

شب سردی است و من افسرده

راه دوری است و پایی خسته

تیرگی هست و چراغی مرده


می کنم تنها از جاده عبور

دور ماندند زمن آدمها

سایه ای از سر دیوار گذشت

غمی افزود مرا بر غمها


فکر تاریکی و این ویرانی

بی خبر آمد تا با دل من

قصه ها ساز کند پنهانی


نیست رنگی که بگوید با من

اندکی صبر سحر نزدیک است

هر دم این بانگ بر آرم از دل

وای این شب چقدر تاریک است


خنده ای کو که به دل انگیزم

قطره ای کو که به دریا ریزم

صخره ای کو که بدان آویزم


مثل اینست که شب نمناک است

دیگران را هم غم هست به دل

غم من لیک غمی غمناک است


هر دم این بانگ بر آرم از دل

وای این شب چقدر تاریک است

اندکی صبر سحر نزدیک است


#تنهایی #شعر_نوشته #شعر #شعر_نو #غمگین #خدا #مناجات #سهراب_سپهری #سپهری #سپهری_سهراب #شب #شب_جمعه #شب_سرد #افسرده #اندکی_شعر #اندکی_صبر_سحر_نزدیک_است #دعا #دعای_کمیل #شب_تاریک #قصه 

نظرات  (۵)

التماس دعا
پاسخ:
تموم شد
دیر گفتی...
۱۱ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۱۴ دختـرِ بی بی
نوش جان
پاسخ:
روزی خودتون
پیشاپیش برای تنهایی بعدی گفتم(خدایا منو ببخش دروغ گفتم)
پاسخ:
:)
غم من لیک غمی غمناک است ..
سهراب چی کشیده که اینو گفته ..
پاسخ:
واقعا :)
سلام
التماس دعا
پاسخ:
سلام
محتاجیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">