آیا وقت آن نرسیده؟
توبه فضیل عیاض
فضیل گر چه در ابتدای کار راهزن بود و همراه با نوچههای خود، راه را بر کاروانها و قافلههای تجارتی میبست و اموال آنان را به غارت میبرد، ولی دارای مروت و همتی بلند بود، اگر در قافلهها زنی وجود داشت، کالای او را نمی برد و کسی که سرمایه اش اندک بود، از سرقت مال او چشم میپوشید، و برای آنان که مال و اموالشان را میربود، دستمایه ای ناچیز باقی میگذاشت، در برابر عبادتِ حق تکبر نداشت، از نماز و روزه غافل نبود،
سبب توبه اش را چنین گفته اند:
عاشق زنی بود ولی به او دست نمی یافت، گاه به گاه نزدیک دیوار خانه ی آن زن میرفت و در هوس او گریه میکرد و ناله میزد، شبی قافله ای از آن ناحیه میگذشت، در میان کاروان یکی قرآن میخواند، این آیه به گوش فضیل رسید:
«أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اَللّٰهِ»
آیا برای آنان که ایمان آورده اند وقت آن نرسیده که دلهایشان برای یاد خدا خاشع شود؟
فضیل با شنیدن این آیه از دیوار فرو افتاد و گفت:
خداوندا! چرا وقت آن شده و بلکه از وقت هم گذشته.
سراسیمه و متحیر ، گریان و نالان، شرمسار و بیقرار، روی به ویرانه نهاد.
جماعتی از کاروانیان در ویرانه بودند، میگفتند: بار کنیم و برویم،
یکی گفت الآن وقت رفتن نیست که فضیل سر راه است، او راه را بر ما میبندد و اموالمان را به غارت میبرد،
فضیل فریاد زد که ای کاروانیان! بشارت باد شما را که این دزد خطرناک و این راهزن آلوده توبه کرد!
او پس از توبه همه روز به دنبال صاحبان اموال غارت شده میرفت و از آنان حلالیت میطلبید، او بعد از مدتی از عارفان واقعی شد و به تربیت مردم برخاست و کلماتی حکیمانه از خود به یادگار گذاشت.
آیا وقت آن نرسیده؟
سوره الحدید آیه 16
أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ ۖ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ
آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حقّ نازل کرده است خاشع گردد؟! و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد، سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت و قلبهایشان قساوت پیدا کرد؛ و بسیاری از آنها گنهکارند!