با وجود علم و عقل، چه نیازی به وحی داریم؟
پاسخ : این سخن درست مثل آن است که فرزندی به والدین خود بگوید: من به راهنمایی شما نیازی ندارم و میخواهم هر چیز را خودم تجربه کنم تا بپذیرم. این سخن به ضرر فرزند است یا والدین؟
معتقدین به وحی، علم، عقل و تجربه را کنار نمیزنند که وحی را به جای آن بنشانند، بلکه آن را محدود میدانند و در کنار عقل و تجربه، از وحی نیز بهره می جویند و بر شناخت خود از حقایق هستی می افزایند.
کسانی که نسبت به وحی بی اعتنا هستند و فقط بر علم و عقل خود تکیه میکنند، از شناخت بسیاری از امور هستی محروم مانده اند؟
آنها نسبت به سرنوشت خود پس از مرگ هیچ اطلاعی ندارند و از پایان این هستی با عظمت بی خبرند. در این هستی، رازهای بسیاری هست که اگر کسی فقط با علم و تجربه محدود خود بخواهد زندگی کند، از بسیاری از آنها محروم میماند.
راستی اگر سازنده کالایی، به ما اطلاعاتی بدهد باید بگوییم ما به اطلاعات تو نیازی نداریم، خودمان تجربه میکنیم و می فهمیم؟
خالق هستی درباره هستی، آینده، اهداف و راه صحیح بهره گیری از آن، اطلاعاتی از طریق بهترین افراد که پیامبران باشند، در اختیار ما گذارده است. بی اعتنایی به پیامهای الهی، محروم کردن بشر از یک کانال به مراتب گسترده تر از کانال تجربه است و چه ظلمی بالاتر از اینکه بشر، چشم و گوش خود را بر بخشی از دانستنی ها ببندد.
آیا با قدرت ضعیف میتوان در برابر دشمنان ایستاد؟
پاسخ : قرآن، هم مسلمانان به وحدت دعوت کرده: و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا ( سوره آل عمران، آیه 103. ) و هم از تفرقه نهی فرموده است: و لا تنازعوا فتفشلوا ( سوره انفال، آیه 46.) با یکدیگر نزاع نکنید که سست و ناتوان میشوید.
به دو مثال توجه کنید:
قطرات باران تا وقتی از هم جدا هستند، قدرتی ندارند، اما وقتی در کنار هم قرار میگیرند و به شکل جوی و سپس رودخانه جاری میشوند، چنان قدرتی می یابند که اگر مهار نشود، سیل بنیان کن میشوند و اگر در پشت سد مهار شوند، توربین های عظیمی را به حرکت در می آورند که ده ها مگاوات برق تولید کرده و چرخ تولید را به حرکت در می آورند.
هر دست ما پنج انگشت دارد، اما در برابر دشمن مشترک، همه انگشتان با هم جمع شده و به شکل مشت بر سینه دشمن کوبیده میشود.
با آنکه هر انگشت از انگشت دیگر متفاوت و متمایز است، یکی بلندی است و یکی کوتاهی، یکی نازک است و یکی کلفت و هر کدام نباشند، بخشی از کارهای روزمره انسان زمین میماند. مثلا بدون انگشت شصت، نمیتوان دگمه را بست و یا قلم را به دست گرفت و چیزی نوشت.