آوای کُر

پیام های کوتاه
  • ۱۶ شهریور ۹۷ , ۱۲:۰۰
    جمعه
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدا» ثبت شده است

آیا برای اداره جهان، تقوا کافی است که قرآن سر انجام جهان را از آن پرهیزکاران می‏داند؟

پاسخ : در قرآن می‏خوانیم: والعاقبة للمتقین ( سوره اعراف، آیه 128.)، والعاقبة للتقوی ( سوره طه، آیه 132. ) یعنی پیروزی نهائی برای پرهیزکاران است.

تقوی، به معنای وارستگی است، نه وارفتگی. مدیریت و حکومت نیاز به لیاقت و صلاحیت ‏های خاصی دارد. قرآن می‏فرماید: ان الارض یرثها عبادی الصالحون ( سوره انبیاء، آیه 105.) وارثان زمین دو شرط دارند: یکی بنده خدا بودن که همان تقوای الهی است: (عبادی) و یکی صلاحیت که همان لیاقت‏ ها و تخصص ‏ها و مدیریت‏ های لازم است: (الصالحون). بنابراین آیاتی که می‏فرماید پیروزی نهائی برای پرهیزکاران است را باید در کنار این آیه معنا کرد. آری، هرگاه خواستیم چیزی را به اسلام نسبت دهیم باید آیات قرآن را در کنار هم مورد نظر قرار دهیم، به علاوه باید به روایت پیامبر و اهل بیت معصومش (علیه السلام) توجه کنیم تا به نتیجه برسیم.

برای نجات از بیماری باید تمام داروهایی را که پزشک دستور می‏دهد مصرف نمود و اگر تنها بعضی را مصرف و بعضی را رها کند، ممکن است علاوه بر آنکه بهبود نیابد، مرض او طولانی یا به امراض دیگری مبتلا شود.

چنانکه خداوند در قرآن از کسانی که به بعضی از آیات ایمان می ‏آورند و به بعضی دیگر ایمان نمی‏ آورند، به شدت انتقاد کرده است. ( سوره نساء، آیه 150.)

مگر مدارس و مرکز علمی به شاگردانی که بعضی از دروس را می‏خوانند و بعضی دیگر را نمی‏ خوانند، نمره و مدرک می‏دهند؟

کدام دولت و نظام به کارمندی که بعضی از بخشنامه‏ ها را عمل و بعضی را بایگانی می‏کند، حقوق می‏دهد؟

کدام کارفرمایی به کارگری که بعضی از دستورات کارفرما را اجرا و بعضی را رها می‏کند، مزد می‏دهد؟



چرا خداوند چیزهایی آفریده که برای انسان خطرناک است؟

پاسخ : قرآن می‏ فرماید: هر چه را که خدا آفریده، نیکو آفریده است: الذی أحسن کل شی‏ء خلقه ( سوره سجده، آیه 7. ) حتی زهر مار در بدن مار نیکو است، ولی در بدن ما کشنده است.

چنانکه آب دهان در دهان ما نیکوست، ولی اگر به سوی کسی پرتاب شود، جسارت بزرگی محسوب می‏شود.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۶ ، ۰۶:۴۴
پسر کُر

دو رکعت عاشقی

چه زیبا آسمانی
مهربان ماهی
و گرما بخش خورشیدی
و چشمانی که می بیند ترا
گوشی ، پذیرای طنین گرم پیغامت
و دستانی به سوی بی کرانت
وین ، طپنده قلب پر مهری که می خواند ترا
گرما سرشکی ، در کنارت ، در حضورت
اینک پر از نورم
بر این باور که تو هستی
و می دانی که من هستم
همان جایی ، همان وقتی ، همان جوری
که می خواهی که من باشم
نمی ترسم
چو می دانم ، تو هستی در کنارم
مهربانم ، آشنای خوب همراهم
تو نور آسمانها و زمین
اینک نشانم ده ، قرارم ده
مرا از این حجاب ظلمت وین پرده های نور ، بیرون کن
نگیر از من نیازم را ، خودت را
عاشقم فرما
زمینی عشق را بی یاد تو ، هرگز نمی جویم
که قبل و بعد و با هر چیز ، من تنها تو را دیدم
چه زیبا خالقی دارم
که زیبایی من را دوست میدارد
بیاندیشم به زیبایی ، به زیبایی سخن گویم
تا که کردارم به زیبایی بیانجامد
سلامم ده
و تسلیم و توکل راعطایم کن
چه تقدیری مرا فرموده ای اینک ، نمی دانم
نسیمی ، باد همراهی ، یا که طوفانت
چه باک ، گر ریشه دارد ، با تو ایمانم
سلام ای هق هق آرام شب هایم
سلام ای رویش همراهیت در عمق ایمانم
هلا ای جمله مهمانان، بخوانید خالق یکتا
کنار سفره هستی
گر ، ما به دعوت آمدیم
با خود چه آوردیم ؟؟
سلامی ، دست مهری ، خرده عشقی ، ساده لبخندی ؟؟
بفرمایی ، به همنوئی به لب هامان بگو جاریست ؟
نگاه مهربانانه ، بر این هم سفره گان داریم ؟
دو زانو می توان بنشست ، تا جای رفیقی بر سفره مهیا کرد
به روی سفره دنیا عزیزم ، دگر سالم نمکدانی بگو باقیست ؟
و لفظ شکر ، نه بر گفتار ، بر کردار ما جاریست ؟
بجای آرزوی بهره مندی
بیا تا ما سعادت را از او خواهیم
خدا با ماست ، ما هم با خدا باشیم
به نورش ، دیده هامان را شفا بخشیم
ببینیم آبی دریا ، خروش رود را
رقص و سماع شاپرک ها را
زمینی بنده ای اما
تو روحی آسمانی در بدن داری
کمی با آسمان نزدیکتر باشیم
نسیمی می وزد گاهی ،
به گوش دل ، دعای قاصدک ها را نیوشا شو
دو رکعت عاشقی فرما
کویری روزگاران را به باران ، آشنایی ده
دعای جیر جیرک را به آمینی ، تو راهی کن
به هستی با چنان چشمی که جمله ، جلوه اویند
یکتا شو
بپوشان عیب مردم را
ببخشا ، رحم کن
با بینوایان ، همنوایی کن
خلاصه با تو می گویم
عزیزا
به اهلش واگذار اینک امانت را
خلیفه!
گاه گاهی هم خدایی کن.

«کیوان شاهبداغی»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۰۶
پسر کُر