آوای کُر

پیام های کوتاه
  • ۱۶ شهریور ۹۷ , ۱۲:۰۰
    جمعه
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۱۹۲ مطلب توسط «پسر کُر» ثبت شده است

من گم شده ام


در هیاهوی شهر شلوغ


در همهمه ی مردمان فریب


 در میان آهن و سنگ


در میان فریاد ماشین ها


در ظرفی پر از غذا


در جیبی پر از پول


در خانه ای پر از تنهایی


من گم شده ام


راه را نشانم دهید


تا بدانم


خانه دوست کجاست؟



# شاعر: صید علی ملکی #



أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۳۰
پسر کُر


خانه دوست کجاست؟

دوست کجاست؟

آن که هر لحظه مرا می خواند...

نفسِ بادِ صبا یا که عطرِ گلِ سرخ،

زردیِ برگِ خزان، دعویِ سبزیِ اوست،

دوست آیا سبز است؟

یا که نقاشیِ پُر عاطفه و رنگِ خداست؟

خانه دوست کجاست؟ 

دوست کجاست؟

گوش دارید....به هوش!

شامه هایِ دلِ خود تیز کنید، بوی عطرِ خودِ اوست...

پشت دریاها؟...نه!

روی شن زارِ تنِ ساحل ها؟...نه،نه!

دوست در مغربِ خورشیدِ تمامِ دلهاست...

خانهِ او آنجاست.

پشتِ بارانِ بهاری و تنِ خسته یِ عشق،

دوست پنهان شده است...!

عشق کو؟ ...خانهِ دوست که نه...

دوست کجاست؟



# شاعر: حامد عباسی عبدلی #


# دوست کجاست # رنگ خدا # خانه کجاست # خانه عشق # عشق کجاست #

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۶ ، ۲۰:۳۶
پسر کُر

خانه دوست نمایان 

راه پیداست و لیک

پای را یارای رفتن نیست


حال من را دریاب

که در این پای رمق دیگر نیست

نای من هر چه که بود

فقط اندازه پیدا شدن جایت بود


حال من را دریاب

و ببین دل مردست

و از دوری تو پژمرده ست


خانه دوست کجاست ؟

خانه دوست نمایان 

راه پیداست ولیک

پای را یارای رفتن نیست...



# شاعر مهدی حاجیانی #

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۵۷
پسر کُر

خانه دوست کجاست ؟

من در این تاریکی

در پی روزنه ای می گردم

که در این جاده عشق؛

بدوم تا به صداقت برسم

و در این هنگام است

که به چشمان صداقت نگرم

تا بپرسم من از او،

خانه دوست کجاست؟




# شاعر شعله #

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۱۱ اسفند ۹۶ ، ۱۵:۰۵
پسر کُر

خانه دوست کجاست؟ 

خانه دوست همین نزدیکی است

تو اگر دوست بداری او را

خانه اش در دلِ توست 

گردِ غفلت به دلت بنشسته 

آب و جارو بزن این خانه ی دل را 

بتکان این همه اندوه ز دل 

که دلت خانه ی اوست

دیگر اکنون مپرس

خانه دوست کجاست؟

تو اگر دوست بداری او را 

خانه اش در دلِ توست

آری آن دوست خداست 

خانه اش در دلِ توست...


# شاعر رضا باقری #



# خانه دوست اینجاست # خانه دوست کجاست # خانه دوست داشتنی # خانه‌ی دوست همین نزدیکی است # خانه خدا # آن دوست خداست # خانه دوست دل است # دوست خانه # دوست خدا #

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۶ ، ۱۲:۱۹
پسر کُر


خانه دوست کجاست؟


دور از این پنجره هاست


آن سوی نرده چوبی حصاری خاموش


کوچه ای رو به خداست


در دل روشن روز آسمانش آبی است


خرمنِ نورِ زلالِ مهتاب ، کوچه را رنگ 


کند در شبِ تار


کاه گل کوچه همه عطر گلاب


پر از رازقی و بوی اقاقی و صفاست


مملو از رایحه خوب همه خاطره ها ست


سر در خانه دوست


بوته ای از گل داوودی سرخ، تکه ای


سنگِ سیاه


بر سر تربت شمعی که خموش و تنهاست


خلوتش خالی ز انفاسِ خوشِ باد بهار


خالی از زمزمه صوت هزار


خالی از بوی خوش ریحان هاست


خانه دوست کجاست؟


آن سوی پرچین هاست


سینه دشت خزان دیده سرد و خاموش


زیر یک شاخه لخت از سپیدار بلندِ


تنهاست.



# شاعر ر ضا باب الحوایجی #



# خانه دوست # خانه دوست کجاست # جوابی به سهراب # خانه دوست اینجاست # دوست خانه # خانه دل # شعر نو # شعر خانه دوست #


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۰ اسفند ۹۶ ، ۱۸:۱۱
پسر کُر
یک نفر گفت به من:

خانه دوست کجاست؟

من نگاهش کردم

گفتمش چشم شماست


خنده ای کرد و گذشت

آن طرف تر ایستاد

بر تن باد نوشت؛

خانه اش قلب شماست...




# شاعر صلاح الدین احمد لواسانی #


# خانه دوست کجاست # یک نفر گفت به من # جوابی به سهراب سپهری # اشعاری در مورد خانه دوست # اشعار خانه دوست # خانه دوست # خانه دوست اینجاست # خانه دل #

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۰ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۰۴
پسر کُر

خانه دوست اینجاست!

در دلِ پیرترین بوته خاک

من گلی خواهم کاشت

و بدو ریشه زِ جان خواهم داد

سبدِ خاطره ی فردا را

من به او خواهم داد

و به او خواهم گفت:

که در آن جاری شو

و به میقات بیا

از سرازیریِ آن کوه بلند

از شکافِ تنِ این تشنه کویر

پا به پای منِ تنها، تو بیا

و مرا پیدا کن

و درونِ قفسِ شیشه عمر

از محبت، از عشق

از لطافت، از مهر

از صداقت، از شعر

از خدا، از ایمان

دستِ من را بَر گیر

و بنایی نو ساز

و به سهراب بگو...

خانه دوست همین جاست! بیا!



 

# شاعر بهنام عزت نژاد #

# خانه دوست # خانه دوست همین جاست # جوابی به سهراب # در جواب سهراب # اشعار خانه دوست # شعر نو # اشعاری در مورد خانه دوست #

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۱۰ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۲۵
پسر کُر

دل که تنگ است کجا باید رفت؟


دل که تنگ است کجا باید رفت؟ به در و دشت و دمن؟


یا به باغ و گل و گلزار و چمن؟

یا به یک خلوت و تنهایی امن ،دل که تنگ است کجا 

باید رفت؟

پیرِ فرزانه یِ من بانگ برآورد که این حرف نکوست،

دل که تنگ است برو خانه دوست... 

شانه اش جایگه گریه تو،سخنش راه گشا،بوسه اش 


مرهمِ زخم دل توست

عشق او چاره دلتنگی توست.. 

دل که تنگ است برو خانه دوست...


خانه اش خانه توست...

باز گفتم خانه دوست کجاست؟

گفت پیداش کن ،آنجا پر از مهر و صفاست

صبح امروز کسی گفت به من: تو چقدر تنهایی !

گفتمش در پاسخ:تو چقدر حساسی؛


تن من گر تنهاست، دل من با دلهاست،


دوستانی دارم، بهتر از برگ درخت


که دعایم گویند و دعاشان گویم،

یادشان در دلِ من، قلبشان منزلِ من...!

صافى آب مرا یاد تو انداخت، رفیق!

تو دلت سبز، لبت سرخ، چراغت روشن!

چرخ روزیت همیشه چرخان!

نفست داغ، تنت گرم، دعایت با من!

روزهایت پى هم خوش باشد.

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱ ۰۹ اسفند ۹۶ ، ۱۵:۵۶
پسر کُر

چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن


عالم ربّانی، ملّا زین العابدین سلماسی، می گوید:

«روزی جناب علاّمه بحرالعلوم وارد حرم امیرالمؤمنین(ع) شد و این بیت را می خواند:

«چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن

به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن»

از علاّمه در مورد خواندن این بیت سؤال کردم.

ایشان فرمود: «وقتی وارد حرم امیرالمؤمنین(ع) شدم، دیدم حضرت مهدی(ع) را که با صدای بلند در بالای سر، قرآن تلاوت می فرمود وقتی صدای آن بزرگوار را شنیدم، آن بیت را خواندم. وقتی وارد حرم شدم، آن حضرت قرائت قرآن را قطع کرد و از حرم بیرون رفتند.»

# نجم الثّاقب #




# داستان کوتاه # داستانهای علماء # دیدار علماء با امام زمان # دیدار علامه با امام زمان # علامه بحرالعلوم # صوت قرآن # چه خوش است صوت قرآن # داستان بزرگان #


۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱ ۰۷ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۵۱
پسر کُر

چرا اینقدر مردم را از امام زمان میترسانید...؟




یکی از جنجالی تاریخی که به امام مهدی نسبت داده شده بحث شمشیر امام زمان و اتهام و دروغ به عنوان قتل و کشتارها و جاری شدن جوی های خون که پس از ظهور رخ میدهد.

تردیدی وجود دارد که با ظهور حضرت حجت دیگر جایی برای غاصبان حکومت وجود ندارد و حکومت حق مسلمانان و امام زمان است.

چرا اینقدر مردم را از امام زمان می ترسانند؟ دلیلی ندارد که مردم عادی از ظهور بترسند و یا عده ای بگویند: اگر آقا بیاید ما را نابود می کند...! 

با تأسف فراوان، این تبلیغات سوء ، اثرِ خود را در ذهن های عموم قرار دهید و باعث خدشه دار شدن چهره ی مهربان ترین و بخشنده ترین عالم هستی شده است.

شاید شما دیده اید افرادی را که از وجود نازنین امام زمان ارواحنا له فداه جز شخصیتی اسلحه ای که جوی خون راه می اندازد، ذهنیت و تصویر دیگری ندارید!

تأسف بار آن است که این طرز تفکر و ذهنیت را به دیگران نیز منتقل می کنند و سیمای مهربان و عدالت گستر آن حضرت را در افکار عمومی تخریب می کنند و از دعا برای ظهور ایشان (که تنها راه نجات است) خودداری می کنند و این از بزرگترین جفاها به وجود نازنین امام است. 

این جاست که باید بر روی غربت امام عصر، گریبان چاک داد.

مگر امام رضا علیه السلام نفرمود که امام، رفیقِ همراه ، پدرِ مهربان، برادرِ برابر، مادرِ دلسوز نسبت به کودک، و پناهِ بندگانِ خدا در گرفتارى و سختی است...

(قال علی ابن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء: «الامام الانیس الرفیق، و الوالد الشفیق، و الاخ الشقیق، و الام البرة بالولد الصغیر، و مفزع العباد فی الداهیة النآد...)

خودتان بیندیشید که پدرِ مهربان نسبت به فرزندش چگونه بهترین ها را می‌خواهد؟!

مگر رفیقِ همراه، به انسان رشد نمی دهد؟ آرامش نمی دهد؟

مگر برادر، برای برادر چه چیزی را خواهان است؟

حدِّ ترحمِ مادرِ دلسوز، به فرزندش چگونه ترحم میکند؟ به گونه ای که اگر فرزند مریض شود، چه حالی به مادر دست می دهد؟

پناهِ بندگانِ خدا یعنی چه؟

اگر ما امام عصر را پناه خود قرار ندهیم، چه کسی را پناه خود قرار دهیم؟

استغفرالله، ما در هنگام گناه کردن باید به آغوش امام زمان برویم.چه کسی بهتر از او ما را درک میکند؟

این کلیپ را ببینید و خودتان قضاوت کنید...




دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 20 ثانیه





# امام زمان # جاری شدن خون توسط امام زمان # امام پدری مهربان # ترس از امام زمان # مادر دلسوز # رفیق همراه #


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۱۹
پسر کُر

#آثار گناهان#


# تاثیر گذاربودن گناه دیگران #


رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : الذَّنبُ شُؤمٌ على غیرِ  فاعِلِهِ ، إن عَیَّرَهُ ابتُلِیَ ، وإنِ اغتابَهُ أثِمَ ، وإن رَضِیَ بهِ شارَکَهُ ( الفردوس : 2/249/3169)

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : گناه براى غیر گنهکار  [نیز ]شوم است ؛ [زیرا] اگر با گنهکار مخالفت کند ، گرفتار شود ، اگر از او غیبت کند گنهکار شود و اگر به گناه رضایت دهد، در آن شریک شود .


# خشکی چشم در اثر کثرت گناه #


الإمامُ علیٌّ علیه السلام : ما جَفَّتِ الدُّموعُ إلّا لِقَسوَةِالقُلوبِ ، وما قَسَتِ القُلوبُ إلّا لکَثرَةِ الذُّنوبِ (علل الشرائع : 81/1)

امام على علیه السلام : اشکها نخشکید، مگر به سبب  سختدلى و دلها سخت نشد، مگر به سبب کثرت گناه .


#گناهانی که موجب نباریدن باران میشود#


الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام : الذُّنوبُ التی تَحبِسُ  غَیثَ السماءِ : جَورُ الحُکّامِ فی القَضاءِ ، وشَهادَةُ الزُّورِ ، وکِتمانُ الشهادَةِ (معانی الأخبار : 271/2)

امام زین العابدین علیه السلام : گناهانى که بارش  آسمان را باز مى دارند عبارتند از : قضاوت ظالمانه قاضیان ، شهادت دروغ، و کتمان شهادت .


# مساوی بودن بارش باران در هر سال و 


جلوگیری از آن به سبب گناه #


الإمامُ الباقرُ علیه السلام : إنّه ما مِن سَنَةٍ أقَلَّ مَطَراً مِن  سَنَةٍ ، ولکنّ اللّه َ یَضَعُهُ حیثُ یشاءُ ، إنّ اللّه َ عزّوجلّ إذا عَمِلَ قَومٌ بالمعاصِی صَرَفَ عَنهُم ما کانَ قَدَّرَ لَهُم مِنَ المَطَرِ ( بحار الأنوار : 73/329/12)

امام باقر علیه السلام : هیچ سالى کم بارش تر از سال دیگر نیست ، بلکه خداوند باران را هر جا که خواهد می بارد.  [اما] هرگاه مردمى مرتکب گناهان شوند ، خداوند عز و جل باران را که براى آنان مقدّر کرده بود، از ایشان باز دارد .


# ایجاد نقطه سیاه بسبب گناه #


الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : إذا أذنَبَ الرجُلُ خَرَجَ فیقَلبِهِ  نُکْتَةٌ سَوْداءُ ، فإن تابَ انمَحَتْ ، وإن زادَ زادَتْ حتّى تَغلِبَ على قَلبِهِ فلا یُفلِحُ بَعدَها أبداً (بحار الأنوار : 73/327/10)

امام صادق علیه السلام : هر گاه آدمى گناهى کند نقطه  سیاهى در دلش پدید مى آید . اگر توبه کرد آن نقطه پاک مى شود و اگر باز هم گناه کرد آن نقطه بزرگتر مى شود ، تا جایى که همه دلش را فرا مى گیرد و زان پس هرگز روى رستگارى را نمى بیند .


# گرفتن نعمت از بندگان بسبب گناهان #


الامام الصادق علیه السلام : ما أنعَمَ اللّه ُ على عبدٍ نِعمَةً فَسَلَبَها إیّاهُ حتّى یُذنِبَ ذَنباً یَستَحِقُّ بذلکَ السَّلبَ (بحار الأنوار :73/339/21)

امام صادق علیه السلام : خداوند هر نعمتى را که به بنده  اى داد از او نگرفت مگر به سبب گناهى که سزاوار سلب آن نعمت شد .


# ثاثیر گناه در اعمال #


الامام الصادق علیه السلام : إنّ الرَّجُلَ یُذنِبُ الذنبَ فَیُحرَمُ صلاةَ  اللیلِ ، وإنّ العَمَلَ السَـیِّءَ أسرَعُ فی صاحِبِهِ مِنَ السِّکِّینِ فی اللَّحمِ (الکافی : 2/272/16)

امام صادق علیه السلام : همانا انسان گناهى مى کند و به  سبب آن از نماز شب محروم مى شود . و همانا سرعت تأثیر کار بد در آدمى از سرعت تأثیر کارد در گوشت بیشتر است .


# کثرت موت به سبب گناه #


الامام الصادق علیه السلام : مَن یَموتُ بالذُّنوبِ أکثَرُ مِمَّن یَموتُ بِالآجالِ (الأمالی للطوسی : 701/1498)

امام صادق علیه السلام : شمار کسانى که بر اثر گناهان  مى میرند بیشتر از کسانى است که به اجل مى میرند.


# اثرات گناه دروغ ، ستم و زکات ندادن #


الإمامُ الرِّضا علیه السلام : إذا کَذَبَ الوُلاةُ حُبِسَ المَطَرُ  ،وإذا جارَ السُّلطانُ هانَتِ الدَّولةُ ، وإذا حُبِسَتِ الزکاةُ ماتَتِ المَواشی (الأمالی للمفید : 310/2)

امام رضا علیه السلام : هر گاه حکمرانان دروغ بگویند ، باران نمى بارد و هر گاه سلطان ستم کند، دولت سست و  بى اعتبار شود و هر گاه زکات داده نشود چارپایان بمیرند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۶ ، ۱۶:۴۶
پسر کُر

شرفیاب شدن مرحوم شیخ مرتضی انصاری خدمت امام زمان علیه‌السلام و پرسیدن سؤالات از آن حضرت

یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری می گوید: «نیمه شبی در کربلای معلاّ از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچه ها گل آلود و تاریک بودند و من چراغی با خود برداشته بودم.

از دور شخصی را مشاهده کردم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است.

با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم و از خود پرسیدم که آن بزرگوار در این موقع از شب، در این کوچه های گل آلود با چشم ضعیف به کجا می روند؟!

از بیم آنکه مبادا کسی در کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم.

شیخ آمد و آمد تا در کنار خانه ای ایستاد و در کنار در آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید.

من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن می گفت.

ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شیخ را در آنجا دیدم.

بعدها که به خدمت آن جناب رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت «امام عصر» (عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف) اجازه پیدا می کنم و در کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد.) می روم و زیارت جامعه را می خوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب می شوم و مطالب لازم را از آن سرور می پرسم و یاری می خواهم و برمی گردم.»

سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم.»

# ملاقات با امام زمان عج #

# ملاقات علما بزرگ اسلام با امام زمان # شیخ انصاری # ملاقات با امام زمان # دیدار شیخ انصاری با امام زمان # دیدار علماء با امام زمان # دیدن-امام-زمان #

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۱۲
پسر کُر

کمک کردن امام زمان علیه‌السلام به علاّمه حلّی در نوشتن یک کتاب قطور در یک شب

از جمله مقامهای بزرگی که برای علامه حلّی امتیاز به شمار می آید، آن است که جزء افراد با ایمان به شمار می آید. یکی از دانشمندان سنّی که در بعضی رشته های علمی، استاد علّامه حلّی بود، کتابی در مورد مذهب شیعه امامیّه نوشته بود و در مجالس، آن را برای مردم می خواند و آنها را گمراه می کرد و از ترس آنکه نکند کسی از دانشمندان شیعه نوشته های آن را ردّ کنند کتاب را به کسی نمی داد که بنویسد و جناب شیخ همیشه در فکر طرح نقشه ای بود تا آن را بدست آورد و نوشته های آن را ردّ کند.

ناچار از محبّت بین استاد و شاگرد استفاده کرد و از او خواهش کرد تا آن کتاب را به او قرض بدهد.

چون استاد سنّی نمی خواست که بلافاصله دست ردّ بر سینه او بزند گفت: «من قسم خورده ام که این کتاب را بیشتر از یک شب پیش کسی نگذارم.»

علّامه حلّی نیز آن مدّت زمان را غنیمت شمرد و کتاب را گرفت و به خانه برد که در همان شب آن کتاب را تا جایی که ممکن است بازنویسی کند.

چون به نوشتن مشغول شد و نصفی از شب گذشت خوابش گرفت، ناگهان حضرت صاحب الامر(ع) ظاهر گشت و به علّامه حلّی گفت: «کتاب را به من بده و تو بخواب.»

وقتی که شیخ از خواب بیدار شد دید که باز نویسی شده آن کتاب از کرامت صاحب الامر(ع) تمام شده است.

در نقل دیگری آمده است: علّامه حلّی کتابی از بعضی از دانشمندان خواست که نسخه برداری کند.

استاد سنّی آن کتاب را به علاّمه نداد چون آن کتاب مهمّی بود تا اینکه این اتّفاق افتاد که به او کتاب را داد به شرط آنکه یک شب بیشتر پیش او نماند و نسخه برداری آن کتاب کمتر از یک سال نمی شد که انجام شود.

پس علّامه حلّی کتاب را به منزل خودش آورد و در همان شب شروع به نوشتن آن کرد، پس از اینکه چند صفحه نوشت خسته شد.

ناگهان دید مردی که شبیه مردم حجاز است از در وارد شد و سلام کرد و نشست.

آن شخص گفت: «ای شیخ! تو این اوراق را مسطر بکش و من می نویسم.»

پس شیخ برای او مسطر می کشید و آن شخص می نوشت و از سرعت کتابت، مسطر به او نمی رسید.

وقتی خروس هنگام صبح شروع به خواندن کرد کتاب تمام شده بود.

بعضی گفتند: چون شیخ خسته شد خوابید. و وقتی بیدار شد کتاب نوشته شده بود.

# مجالس المؤمنین #


# ملاقات علما بزرگ اسلام با امام زمان # داستان علامه حلی # دیدار علامه حلی با امام زمان # کمک کردن امام زمان به علامه حلی # دیدار امام زمان # نوشتن کتاب در یک شب # دیدن امام زمان # نقلی از علامه حلی #

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۳۵
پسر کُر

در پست های قبل تعریف خودپسندی و و آثار و پیامدهای آن بیان شد. حال می خواهیم راه های درمان آن را بیان کنیم.


راه های درمان بیماری خودپسندی و عجب:


۱- خاطر نشان کردن به اینکه هر توفیقی که به او می‌رسد از جانب خداست.

سوره نور آیه ۲۱ می فرماید:

«...و لولا فضْلُ اللهِ علیکم و رحمتُهُ ما زکی منکم منْ احدٍ ابَدا...»

«اگر فضل و رحمت خدا شامل شما نبود، هیچ کس از شما هرگز تزکیه نمی شد»


۲- توجه به این که اعمال تا زمانی مورد قبول خداوند قرار می‌گیرد که تا قیامت باقی بماند و به فنا نرود زیرا بر اثر ریا اعمال حبط می شود و از بین می رود


۳- توجه به اینکه منبعِ تمام کمالات خداوند است و هر کمالی که از خداوند به او می رسد با عنایت خداوند است

(پیامبر همواره می فرمود: خدایا یک چشم بهم زدن من را به خودم وا مگذار) از این سخن پیامبر می فهمیم که پاک ترین انسانها، جز به عنایت حق ، مسیر کمال و خوبی ها را طی نخواهند کرد.


۴- مقایسه کردن خود با افراد بالاتر از خود


۵- عمل کردن بر خلاف اقتضائات خودپسندی: مثلا دائما از لطف و عنایت خدا سخن بگوید و از ضعف و بدبختی انسان سخن بگوید.


۶- یادآوری کردن آثار رذیله خودپسندی و خواندن روایات و احادیث در این مورد


۷- بداند که با وجود عجب و خودبزرگ بینی ، هیچ عملی از انسان قبول نمی شود و مقبول درگاه حق قرار نمی گیرد.


۸- توجه کردن به عاقبت کار : زیرا ملاک سعادت و شقاوت ، عاقبت کار است.

هان مشو مغرور بر افعال خود

هان مشو مسرور بر احوال خود

این عبادت های تو مقبول نیست

تا ندانی عاقبت کار تو چیست؟


۹- انجام عمل بر خلاف صفت خودپسندی: یکی از بهترین راهها ، شکسته نفسی و انکسار نفس است به صورت اعتراف با زبان و عمل، البته تصور کند که با این کار نه چیزی را از دست نمی دهد بلکه خداوند او را عزیزتر هم می‌کند.


یکی قطره باران ز ابری چکید

خجل شد چو پهنای دریا بدید

که جایی که دریاست من کیستم

گر او هست حقا که من نیستم

چو خود را به چشم حقارت بدید 

صدف در کنارش به جان پرورید

سپهرش به جایی رسانید کار

که شد نامور لؤلؤ شاهوار

بلندی از آن یافت کو پست شد

در نیستی کوفت تا هست شد


۱۰- خودشناسی به اینکه چه بوده؟ چه هست؟ چه خواهد بود؟ (راه خودپسندی را با خود شناسی ببندید؛ تحف العقول، ص ۲۸۵)

حضرت علی علیه السلام، نقش نگرش انسان به گذشته ی خود، در درمان خودپسندی اینگونه بیان می فرماید:

(انسان با فخر و مباحات چه کار؟ که آغازش نطفه و پایانش لاشه ای بد بوست، روزی ی خود را به تنهایی نمی تواند به دست آورد و مرگ را نمی تواند از خود دفع کند؛ نهج البلاغه، ص ۷۳۶، محمد دشتی)

«برگرفته از کتاب بیماریهای اخلاقی از همت سهراب پور»




# خودپسندی = عجب # درمان بیماری خودپسندی # آثار خودپسندی # درمان خودپسندی # تعریف خود پسندی # بیماری های اخلاقی # پیامد خودپسندی # نشانه های خودپسندی # علائم خود پسندی # بررسی و درمان بیماریهای اخلاقی از دیدگاه اسلام # درمان خودپسندی در روایات و احادیث # همت سهراب پور # کتاب بیماریهای اخلاقی # خودپسندی چیست # خودبینی # خود بزرگ بینی #

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۶ ، ۲۰:۳۱
پسر کُر

چگونه می شود که حضرت فاطمه سلام الله علیه برترین زنان جهان است در حالی که خدا می گوید مریم برترین است؟ («ای مریم خدا تو را برگزید و پاک کرد و بر همه جهانیان برتر گرداند؛ سوره آل عمران 42)


همین سوال از امامان نیز پرسیده می شود و آن بزرگواران جواب کافی و لازم را دادند. 
پیامبر گرامی فرمود: 
«مریم سرور و سید زنان زمان خودش بود اما دخترم فاطمه سیده زنان عالمین است از اولین آنها تا آخرین آنها » 
بحار الانوار ج 43 ص 24) 


در تفسیر نمونه آمده است:
«هیچ معنافاتی ندارد که کلمه« العالمین » برای مریم به معنی مردم زمان خودش به کار رفته باشد چرا که این کلمه در قرآن و عبارات معمولی به معنی مردمی که در یک زمان عصر و زمان زندگی می کنند، می باشد به طوری که در مورد بنی اسرائیل می خوانیم: «انی فضلتکم علی العالمین؛ من شما را بر جهانیان برتری دادم» که بدیهی است منظور برتری بر مردم عصر خود بوده است، نه تمام جهانیان تا روز قیامت که مسلمین را هم شامل شود.(تفسیر نمونه ج 2 ص 542)


#شبهه حضرت فاطمه# برتری حضرت مریم بر حضرت فاطمه#برترین جهانیان#برترین زن#سیده نساء العالمین#مریم برترین زنان#زهرا برترین زنان#پاسخ پاسخ شبهه#برتری حضرت مریم بر حضرت فاطمه از نظر قرآن#
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۵۹
پسر کُر

چگونه صاحب الزّمان را نمی توان دید در حالی که دست او در میان دست توست؟

علاّمه حلّی شب جمعه ای به زیارت سیّد الشّهداء (ع) می رفت. ایشان تنها بر روی الاغی سوار شده بود و تازیانه نیز در دستش بود.

در بین راه شخص عربی پیاده به همراه علاّمه راه افتاده و با هم به صحبت مشغول شدند. وقتی مقداری از راه رفتند علاّمه متوجّه شد که این شخص مرد دانایی است بنابراین در مورد همه مسائل علمی با هم صحبت کردند و علاّمه بیشتر متوجّه می شد که این مرد صاحب علم و فضیلت بسیاری است.

علاّمه مشکلاتی که برایش در علوم پیش آمده بود را یکی یکی از آن شخص سؤال می کرد و آن شخص همه آنها را جواب می فرمود تااینکه به مسئله ای رسیدند که آن شخص فتوایی داد ولی علاّمه آن فتوا را ردّ کرد و گفت: «حدیثی در مورد فتوای شما نداریم.»

آن مرد گفت: «حدیثی در این مورد شیخ طبرسی در کتاب تهذیب بیان کرده است و شما از اوّل کتاب تهذیب فلان قدر ورق بزنید در فلان صفحه در سطر چندم این حدیث را مشاهده خواهید نمود.»

علاّمه تعجّب کرد که این شخص چه کسی است؟! آنگاه علاّمه از آن شخص پرسید: «آیا در زمان غیبت کُبری می توان امام زمان (ع) را زیارت کرد یا نه؟!»

در این هنگام تازیانه از دست علاّمه افتاد و آن شخص بزرگوار خم شد و تازیانه را از روی زمین برداشته و در دست علاّمه گذاشت و به علاّمه فرمود: «چگونه صاحب الزّمان را نمی توان دید در حالی که دست او در میان دست توست.»

پس علاّمه بی اختیار خود را از روی حیوان به پایین انداخت که پای آن حضرت را ببوسد و از هوش رفت. چون به هوش آمد کسی را ندید، به خانه برگشت و به کتاب تهذیب مراجعه کرد و آن حدیث را در همان صفحه و سطری که حضرت نشان داده بود ملاحظه نمود.»

#قصص العلماء#



#علامه حلّی#دیدار علامه حلی با امام زمان#دیدار علماء با امام زمان#دیدار با امام زمان#دیدن امام زمان#زیارت امام زمان#داستان علماء#داستان امام زمان#داستان علامه حلی#دیدار امام زمان در زمان غیبت#

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۶ ، ۱۶:۵۰
پسر کُر

جبران شدن اشتباه شیخ مفید توسّط امام زمان علیه‌السلام‌
می گویند از روستایی مردی خدمت شیخ مفید رسید و در مورد زنی حامله که فوت کرده و فرزندش زنده است سؤال کرد که: «آیا باید شکم این زن را پاره کرده و طفل را بیرون آوریم و یا این که با آن بچّه، او را دفن کنیم؟»
شیخ مفید فرمود: «با همان بچّه او را دفن کنید.»
پس آن مرد برگشت. در وسط راه دید مرد اسب سواری از پُشت سر، سریع می آید، وقتی به نزدیک مرد رسید، گفت: «ای مرد! شیخ مفید فرموده است که شکم آن زن را پاره کنید و طفل را بیرون بیاورید و زن را دفن کنید.»
آن مرد نیز همین کار را کرد. پس از مدّتی اتّفاق را برای شیخ مفید بیان کردند، شیخ فرمود: «من کسی را نفرستادم و معلوم است که آن شخص صاحب الامر (ع) بوده است. حالا که در احکام دینی اشتباه می کنم همان بهتر که دیگر احکام دینی را بیان نکنم.»
پس به خانه رفتند و درب خانه را بستند و بیرون نیامدند. ناگاه از حضرت ولی عصر (ع) نامه ای برای شیخ مفید آمد که: «بر شما واجب است تا احکام دینی را بیان کنید و ما هم شما را همراهی کنیم و مواظب باشیم که اشتباه نکنید.»
پس شیخ مفید دوباره شروع به بیان احکام دین کرد.
#نجم الثّاقب#

#شیخ مفید#اشتباه شیخ مفید#جبران شدن اشتباه شیخ مفید#زن حامله#امام زمان=ولی عصر=ولی امر#اشتباه علماء#جبران اشتباه توسط امام زمان#دیدن امام زمان#ملاقات امام زمان با علماء#دیدار شیخ مفید با امام زمان#نامه امام زمان#تصحیح کردن اشتباه شیخ مفید توسط امام زمان#

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۰۷
پسر کُر

در پست قبل خودپسندی را تعریف کردیم و علائم و نشانه های آن را بیان کردیم

حال میخواهیم بگوییم که آثار و پیامد عجب و خودپسندی چیست؟


آثار و پیامدهای خودپسندی:


۱- ندیدن عیوب خود: شیفته شدن به خود، انسان را کور و کر می کند و خودپسندی اوج شیفته شدن ببه خود است و اولین پیامد آن، ندیدن عیوب است.


۲- خودستایی: خودستایی یعنی بروز دادن آنچه در درون به آن اعتقاد دارد و ظاهر کردن فضائل توهمی خود (تعریف کردن از خود)


۳- تکبر و خود بزرگ بینی: انسان خودپسند بر دیگران تکبر میکند، ظلم می کند و دیگران را نادیده می‌گیرد.


۴- ناقص ماندن: خود پسندی موجب عدم پیشرفت در کارها و کسب کمالات می‌شود، به علت اینکه این فرد، تصور می‌کند به تمام کمالات رسیده است و نقصی در خود نمی بیند و درصدد اصلاح خویش بر نمی آید و این، یکی از کیفرهای الهی است که دچار آن می‌شود.(خودپسندی مانع پیشرفت و کمال است؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۶۷)


۵- توجه نکردن به رحمت حق: خودپسند، اهل دعا و تقاضا از خداوند نیست و همه توفیقات را از آن خود می داند و اگر خداوند هم با او از روی عدل برخورد کند، باز هم خود را مستحق ثواب و پاداش می داند.


۶- ریا و خودنمایی: هنگامی که انسان خود را از این رذیله خود پسندی دور نگه دارد ، خود و اعمالش را قابل ارزش نمی داند تا اینکه بخواهد در معرض دید قرار گیرد.


۷- فراموش کردن گناه: خودپسند، گناهان خود را به راحتی فراموش می‌کند و آنها را گناه ندانسته و یا به خاطر نمی آورد و اگر هم به خاطر بیاورد، به آن اعتنایی ندارد، اما اگر کار نیکی از او سر بزند آن را بزرگ شمرده و دائم در نظرش مجسم می شود.


۸- حبط اعمال نیک: که به نظر من یکی از بدترین آثار خودپسندی و عجب می‌باشد، زیرا حبط به معنای از بین رفتن کارهای نیکی که قبلا انجام شده، می‌باشد. و این کیفری است که خداوند برای شخص خود پسند قرار داده است.


۹- زیاد شدن ناراضیان: خودپسند نه تنها نمی تواند بر دوستانش بیفزاید بلکه بسیاری از دوستانش را از دست می دهد، زیرا هر فطرت سالمی از چنین رذیله ای متنفر است.(مبادا خودپسند و از خود راضی باشی ، که در این صورت، ناراضیان از تو زیاد می‌شوند؛ میزان الحکمه، ج ۷ ، ص۳۴۵۴)


۱۰- کوچک شدن نزد خدا: هر چه درجه خودپسندی بالا رود ، درجه بی اعتبار شدن بالا می رود.(رضایت بنده از خودش با ناراضی بودن پروردگارش همراه است؛ میزان الحکمه، ج ۷، ص ۳۴۵۴)



در ادامه راههای درمان بیماری اخلاقی و روحی خودپسندی و عجب بیان خواهد شد...


ادامه دارد...




#تعریف خودپسندی#بیماری روحی#بیماری اخلاقی#درمان خودپسندی#تکبر و خود بزرگ بینی#خودستایی و تکبر#خود پسندی و آثار#پیامد خودپسندی#آثار خود پسندی در روایات#خودپسندی=از خودراضی#خودپسندی=عجب#

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۱۰
پسر کُر

تفسیر «اللّه »

الإمامُ علیٌّ علیه السلام : اللّه ُ مَعْناهُ المَعْبُودُ الّذِی یَأْلَهُ فِیْهِ  الْخَلْقُ وَیُؤْلَهُ إلَیْهِ ، وَاللّه ُ هُوَ المَسْتُورُ عَنْ دَرْکِ الأبْصَارِ ، المَحْجُوبُ عَنِ الأوْهَامِ وَالخَطَرَاتِ .(التوحید : 89/2)

امام على علیه السلام : اللّه به معناى معبودى است که  آفریدگان درباره او حیرانند و [نیز] کسى که بدو پناه برده مى شود. اللّه ، هموست که از دیده ها پوشیده است و از وهم و خیال در پرده.

عنه علیه السلام ـ فی تفسیر قوله : «اللّه » ـ : هُوَ  الّذی یَتَألَّهُ إلیهِ عِندَ الحَوائِجِ وَ الشَّدائِدِ کُلُّ مَخلوقٍ عِندَ انقِطاعِ الرَّجاءِ مِن جَمیعِ مَن هُوَ دونَهُ ، وتَقَطُّعِ الأسبابِ مِن کُلِّ مَن سِواهُ(التوحید : 231/5)

امام على علیه السلام ـ در بیان معناى «اللّه » ـ : او کسى  است که هر مخلوقى ، به هنگام نیازها و سختى ها و قطع امید از همه چیزهاى دیگر و دست نداشتن به غیر او ، شیدایش مى شود .

الإمامُ الباقرُ علیه السلام : اللّه ُ مَعْنَاهُ المَعْبُودُ الّذِی ألِهَ الخَلْقُ عَنْ دَرْکِ مَاهِیَّتِهِ والإحَاطَةِ بِکَیْفِیَّتِهِ(التوحید : 89/2)

امام باقر علیه السلام : اللّه به معناى معبودى است که  خلایق در رسیدن به چیستى او و احاطه بر چگونگى اش حیرانند.

الإمامُ الکاظم علیه السلام ـ فی مَعنَى «اللّه » ـ : اِستَولى عَلى ما دَقَّ وجَلَّ(الکافی : 1/115/3)

امام کاظم علیه السلام ـ در معناى «اللّه » ـ : بر هر چیز  کوچک و بزرگ ، چیره است .

الإمامُ الرِّضا علیه السلام : إنَّ فی تَسمِیَةِ اللّه ِ عزّ وجلّ الإِقرارُ بِرُبوبِیَّتِهِ وتَوحیدِهِ(عیون أخبار الرضا : 2/93/1)

امام رضا علیه السلام : در نامیدن خداوند عز و جل به اللّه  ، اقرار به ربوبیت و یگانى او نهفته است.

#الله=خدا#الله=معبود#تفسیر الله#معنای الله#الله در روایت#وجود الله#تفسیر الله در روایات#

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۳۵
پسر کُر