آوای کُر

پیام های کوتاه
  • ۱۶ شهریور ۹۷ , ۱۲:۰۰
    جمعه
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۱۹۲ مطلب توسط «پسر کُر» ثبت شده است

خودپسندی و عجب

تعریف خودپسندی: رضایت از خود و خود را کامل و نیکوکار دانستن و بزرگ شمردن عمل صالح و بر خدا منت گذاشتن به خاطر داشتن آن نعمت و خود را مقصر ندانستن و یا اینکه منعم(نعمت دهنده) را فراموش کردن

اگر کسی از نعمتی شاد شود به آن جهت که آن نعمت را از آن خود بداند و غافل از آن که نعمت از طرف خداست این را عجب گویند.

علائم و نشانه های عجب:

 ۱- منت گذاشتن بر خدا به خاطر ایمان و عمل خویش به گونه ای که فکر کنند به خاطر ایمان او، مردم از کفر بیرون آمده اند و دین خدا ترویج پیدا کرده


۲- خود را در سلک مقربین و محبوب خدا دانستن و اگر ذکری از اولیاء خدا برده شود خود را از اولیاء الله دانستن


۳- به خاطر کسب عمل صالح خود را طلبکار خدا بداند  و خود را مستحق ثواب و پاداش بداند، گر چه خداوند با عدل با او برخورد کند.


۴- برتر دانستن خود از دیگران و آنها را کوچک شمردن


۵- کوچک شمردن گناه


۶- سرمست و سرخوش شدن انسان به کارهای خیر


فرق مورد اخیر با خوشحال شدن به سبب توفیقات الهی این است که در خوشحال شدن ناز کردن وجود ندارد و با شکر گذاری از خداوند همراه است ولی در سر مست شدن چنین نیست.

در ادامه آثار و پیامدهای خودپسندی و راههای درمان آن بیان خواهد شد...

ادامه دارد...

 #خود پسندی =عجب#تعریف خود پسندی#علایم خودپسندی#نشانه های خودپسندی#آثار و پیامد خود پسندی#درمان خودپسندی#رضایت از خود#خانه دوست#علی کشاورز#

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۳۶
پسر کُر

در دو پست قبل؛ تعریف، منشا و پیامد های بدبینی بیان شد.

اما حال میگوییم که راههای درمان بیماری اخلاقی و روحی چیست؟


راه های درمان بیماری بدبینی:


۱- پرهیز از شتاب زدگی در قضاوت کردن:

اگر چیزی شنیده یا دیده شد، سریع قضاوت نشود.

(هرگاه گناه بد بردی، قضاوت نکن؛ بحارالأنوار ج۷۲، ص۱۹۶)



۲- بدبینی به خود: خوشبینی به خود، زمینه ی بدبینی به دیگران است.

مرا پیرِ دانایِ مرشد شهاب

دو اندرز داد بر رویِ آب

یکی آنکه بر خویش خوشبین مباش

دگر آنکه بر خلق بدبین نباش


۳- توجه به زیان های بدبینی


۴- حمل بر صحت گذاشتن


۵- عمل نکردن به مقتضات بدبینی: از اقتضائات سوءظن؛ غیبت کردن، بی احترامی و تخریبِ شخصیتِ فردی که به او بدبین شده ایم، می باشد


۶- اصلاح نفس

**********      ***********        ***********

چند نکته:

نکته اول: سوءظن و بدبینی زمانی رخ می‌دهد که به آن ترتیب اثر داده شود.

نکته دوم: شک کردن از مصداق سوءظن نیست.

نکته سوم: دین به ما اجازه نمی‌دهد تا خود را در موضع تهمت قرار دهیم و زمینه ساز بدبینی شویم، به این صورت که فرمودند؛ از مواضع و مکانهای تهمت بپرهیزید.(بحار ج۷۵، ص۹۳)

نکته چهارم: گاهی اوقات بدبینی مجاز، بلکه لازم است، و آن زمانی است که فساد بر جامعه غلبه داشته باشد و در محیطی که بیشتر افراد آن گرفتار فساد و آلودگی هستند. چه بسا خوش گمانی در این موارد موجب فریب خوردن و ضرر دیدن انسان است.

(نهج البلاغه، حکمت ۱۱۴؛ نهج البلاغه؛ هرگاه نیکوکاری بر روزگار و مردم آن غالب آید، اگر کسی به دیگری گمانِ بد برد که از او عمل زشتی سرنزده، ستمکار است، و اگر بدی بر زمانه و مردم آن غالب شود، و کسی به دیگری خوش گمان باشد، خود را فریب داده است)


برگرفته از کتاب بیماریهای اخلاقی از همت سهراب پور



درمان بدبینی#بدبینی در احادیث#بدبینی در روایات#منشأ بدبینی#راههای بدبینی#پیامد بدبینی#آثار بدبینی#بدبینی=سوءظن#

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۶ ، ۱۶:۲۳
پسر کُر

ادامه مطلب بدبینی و سوءظن...

در پست قبل سوءظن را تعریف کردیم و منشاء آن را بیان کردیم اما حال می گوییم که آثار و پیامدهای بدبینی چیست؟


آثار و پیامدهای بدبینی:


۱- مردم گریزی: یکی از اثرات بد بینی مردم گریزی است زیرا زندگی اجتماعی بر اساس انس و الفت میان انسانها و اعتماد متقابل است و اگر انسان‌ها به یکدیگر بدگمان شوند اعتماد متقابل خدشه دار می شود و الفت به تنفر تبدیل می شود (هرکس خوشبین باشد از همگان گریزان شود؛ غررالحکم حدیث ۹۰۸۴)


۲- نابودی عبادت: (میزان الحکمه جلد ۷ صفحه ۳۳۹۶؛ بپرهیز از بدگمانی زیرا بدگمانی عبادت را فاسد می کنند)

از آنجایی که بدگمانی موجب قضاوت نادرست می شود و به تبع آن موجب بدگویی و غیبت می شود در نتیجه فساد عبادت را به دنبال دارد 


۳- ناآرامی: یکی از آثار بدبینی ناآرامی است، زیرا بدگمانی یکی از بیماری های خطرناک روحی است و شخص بدبین همواره عذاب میکشد و دلش بر اثر افکار باطل تیره شده است.

(امام علی علیه السلام می فرمایند: بدگمانی صاحبش را هلاک و دوری کننده از شخص بدگمان رستگار می گرداند)


۴- عدم اعتماد متقابل: سوء ظن باعث بی اعتمادی به دیگران می‌شود افراد به چشم خیانت کار به هم می نگرند و از یکدیگر فرار می کنند.

(بدترین مردم کسی است که به سبب بد گمانی به مردم اعتماد نمی‌کند و کسی هم به سبب کردارش به او اعتماد نمی کند؛ میزان الحکمه ج ۷ ، ص۱۱۵۶۶)


۵- برانگیختن دیگران بر شرارت ها: سوء ظن موجب می شود تا کارهای شایسته به فساد تبدیل شود زیرا سوءظن موجب بی اعتمادی و واکنش‌های منفی در دیگران می‌شود


۶- خوشحال کردن شیطان: یکی دیگر از آثار و پیامدهای بدبینی خوشحال کردن شیطان است که باعث خشم خداوند می شود


۷- عدم تکریم و تجلیل از بدبین و با دیده ی حقارت نگاه کردن به او


۸- کوتاهی در ادای حق بدبین از طرف دیگران


۹- جستجو کردن عیوب و لغزش‌ها: بر خلاف کسی که به دیگران حسن ظن داشته باشد.

 

۱۰- بدنهاد و بد سرشت شدن شخص بد بین


۱۱- محروم شدن از دوستان دلسوز


برگرفته از کتاب بیماری اخلاقی از همت سهراب پور

منتظر ادامه مطلب باشید...

در ادامه راههای درمان بیماری بدبینی بیان خواهد شد

ادامه دارد...


#آثار سوءظن#ریشه های سوءظن#منشا بدبینی#تعریف بدبینی#درمان سوء ظن#پیامد بدبینی#آثار بدبینی#درمان بدبینی#بدگمانی#بدبینی#سوءظن#

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۱۴
پسر کُر

بدبینی و سوءظن: اگر انسانی درباره ی رفتار و گفتار دیگران، افکار و خیال های ناروا داشته باشد و به آن ترتیب اثر بدهد و آن افکار را به صورت واقعیت ببینند، دچار این بیماری اخلاقی شده است.


منشأ و ریشه های بدبینی:


۱- قیاس به نفس: انسان های پاک، دیگران را پاک می بینند و انسان های آلوده دیگران را آلوده می بینند امام علی علیه السلام می فرمایند: آدمِ بد به هیچکس خوشبین نیست زیرا همه را مانند خودش می داند(غررالحکم ج2175)


۲- ضعف ایمان: ایمان، با بدگمانی سازگار نیست(میزان الحکمه ج ۷، ص۳۳۹۶)


۳- خبث باطن: بدبینی به کسی که خیانت نمی کند از پستی است(میزان الحکمه)


نیک بینان بلند اقبال اند

زآنچه بینند شاد و خوشحالند

وآنکه بد بیند بدش به خود است

هر کس و هرچه را که دید، بد است


۴- ضعف نفس: ضعف نفس، باعث حالت اضطراب و آشفتگی فکری و وسوسه می شود و انسان ضعیف النفس نمی‌تواند حقایق را ببینند و در نتیجه در مورد دیگران دچار بدبینی و بدگمانی می‌شود.


۵- همنشینی با اشرار: انسان های شرور از افراد پاک، عیبجویی می کنند و ضعفِ کوچک آنها را بزرگ می‌کنند و در صورت نبودن ضعف، ضعف تراشی می‌کنند همنشینی با این افراد موجب اخذ رفتار و تفکرات آنها می شود.

همنشینی با بدان بدگمانی به نیکان را در پی دارد(بحارالأنوار ج۷۴ ، ص۱۹۷) 


۶- غرور و خودخواهی: انسانِ مغرور، اعمال و رفتار خود را ملاکِ حق قرار می‌دهد و هرگاه دیگران در خط او نباشند، نسبت به آنها بدبین می‌شود و از آنها بدگویی و کارهای آنها را حمل به شر می کند.


۷-شیطان زدگی و پیروی از وسوسه های شیطان


برگرفته از بیماریهای اخلاقی از همت سهراب پور


ان شاءالله، کسانی که مورد سوء ظن ما واقع شده اند و ما به این سوءظن، ترتیبِ اثر داده ایم، ما را ببخشند.


در ادامه، آثار و پیامدهای بدبینی و همچنین راه های درمان آن، بیان خواهد شد...

ادامه دارد...


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۳۱
پسر کُر

قال امیرالمومنین علیه السلام:

 انّما سمّی الرّفیق رفیقا لانّه یرفقک علی صلاح دینک فمن اعانک علی صلاح دینک فهو الرّفیق الشّفیق

امام علی علیه السلام می فرمایند:

 جز این نیست که رفیق را رفیق گویند بخاطر آنکه همراهی کند و یاری رساند تو را در اصلاح دین تو، و اگر کسی تو را بر اصلاح دین و آیینت همراهی کرد او رفیق مهربان است

غررالحکم

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۶ ، ۱۸:۰۰
پسر کُر

توبه فضیل عیاض 

فضیل گر چه در ابتدای کار راهزن بود و همراه با نوچه‌های خود، راه را بر کاروانها و قافله‌های تجارتی می‌بست و اموال آنان را به غارت می‌برد، ولی دارای مروت و همتی بلند بود، اگر در قافله‌ها زنی وجود داشت، کالای او را نمی برد و کسی که سرمایه اش اندک بود، از سرقت مال او چشم می‌پوشید، و برای آنان که مال و اموالشان را می‌ربود، دستمایه ای ناچیز باقی می‌گذاشت، در برابر عبادتِ حق تکبر نداشت، از نماز و روزه غافل نبود، 

سبب توبه اش را چنین گفته اند: 

عاشق زنی بود ولی به او دست نمی یافت، گاه به گاه نزدیک دیوار خانه ی آن زن می‌رفت و در هوس او گریه می‌کرد و ناله می‌زد، شبی قافله ای از آن ناحیه می‌گذشت، در میان کاروان یکی قرآن می‌خواند، این آیه به گوش فضیل رسید: 

«أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اَللّٰهِ»

آیا برای آنان که ایمان آورده اند وقت آن نرسیده که دلهایشان برای یاد خدا خاشع شود؟ 

فضیل با شنیدن این آیه از دیوار فرو افتاد و گفت:

خداوندا! چرا وقت آن شده و بلکه از وقت هم گذشته.

سراسیمه و متحیر ، گریان و نالان، شرمسار و بیقرار، روی به ویرانه نهاد.

جماعتی از کاروانیان در ویرانه بودند، می‌گفتند: بار کنیم و برویم،

یکی گفت الآن وقت رفتن نیست که فضیل سر راه است، او راه را بر ما می‌بندد و اموالمان را به غارت می‌برد،

فضیل فریاد زد که ای کاروانیان! بشارت باد شما را که این دزد خطرناک و این راهزن آلوده توبه کرد!

او پس از توبه همه روز به دنبال صاحبان اموال غارت شده می‌رفت و از آنان حلالیت می‌طلبید، او بعد از مدتی از عارفان واقعی شد و به تربیت مردم برخاست و کلماتی حکیمانه از خود به یادگار گذاشت.

آیا وقت آن نرسیده؟

سوره الحدید آیه 16

أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ ۖ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ

آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حقّ نازل کرده است خاشع گردد؟! و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد، سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت و قلبهایشان قساوت پیدا کرد؛ و بسیاری از آنها گنهکارند!


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۳۷
پسر کُر

دانلود آهنگ انقلابی خواننده ارزشی

کاظم بذرافکن

شهرستان خرامه


آهنگ اول با موضوع فرمان ده



دریافت


آهنگ دوم با موضوع سردار بی سر



دریافت

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۱۲
پسر کُر
از خدا اجازه گرفتم که برای امروز یه ذکر تجویز کنم
این ذکر جوریه که باید در حال راه رفتن بگی و با جمعیت زیادی بگی وگرنه قبول نمیشه
راستی این ذکر حد و اندازه هم نداره هرچه بیشتر بهتر
اینم ذکر امروز:
مرگ بر آمریکا
مرگ بر اسرائیل
۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۳۲
پسر کُر

امام ما برای حیات دوباره اسلام ، درست همان راهی 

را پیمود که  رسول معظّم پیموده بود ؛ یعنی راه انقلاب
ّ انقلاب اسلامی ایران چند خصوصیت مهم وجود 

داشت همه منطبق بر حرکت اسلامیِ صدرِ اول بود:

نخست ، هدف گیری سیاسی؛ یعنی اراده قاطع بر 

حاکمیت دین خدا و اینکه قدرت از دست شیطان 

های ظالم و فاسد گرفته شود و...

دوم آنکه برای تحقق این هدف ، از توده های مومن و 

آگاه و دردمند و فداکار نیروی انسانیِ لازم گرفته شد و...

سوم آنکه خطوط اصلیِ جامعه مطلوب ، یعنی 

استقرار شریعت اسلامی که متضمن عدل اجتماعی و 

استقلال سیاسی و استغنای اقتصادی و رشد علمی و اخلاقی است...

چهارم آنکه رهبر حکیم و فقیه که عبد صالح و الگوی 

مسلمانی بود، خود پیشاهنگ این حرکت در ایمان و 

عمل شد و این ایمان ، جان او را چنان لبریز کرده بود 

که توانست دلهای بی ایمان و ظرف های تهی را از 

فَیَضان ایمان خود در صحنه عمل ، لبریز و سیراب 

کند و فروغ ایمان و امید او ، دیوارهای قطور یأس و 

بی ایمانی را بشکافد و فضای مبارزه و عمل را پُر کند...

پنجم آنکه صدق و صفا و هوشیاری رهبر، هرگونه کج روی و سازش و معامله با دشمن را و خلاصه ، هر آن چیزی را که موجب انحراف از هدف شود، ناممکن ساخت و صراط مستقیم انقلاب به سمت هدف ها ، استوار و بی اعوجاج باقی ماند.


مروری بر مستندات قرآنی و معارف انقلاب اسلامی مندرج  در پیام تاریخی حضرت آیت الله خامنه ای در اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی 

برگرفته از کتاب عهد مشتری



إن شاءالله 22بهمن


همه  در 


صحنه ایم ...

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۰۲
پسر کُر

امام علی علیه السلام می فرمایند:

 در شگفتم از کسی که او را به خیر و نیکی توصیف کنند و خود میداند که خیری در او نیست چگونه راضی و خوشنود شود (و آن را تکذیب نکند و شرمسار نگردد)

 عجبت لمن یوصف بالخیر الّذی یعلم أنّه لیس فیه کیف یرضی


غررالحکم

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۲۲
پسر کُر


من همانم که دلم پر شده از غلغله و خودخواهی


از درد و الم و تنهایی



و در این تنهایی دل من می خندد، هرزگی میکند ، 

هی می لرزد



دل من جای هزاران اشیاء


جای هزاران علف و کوه و در و دشت و گیاه


آری! چه درونم تنهاست.


دلم من می‌خواهد آرامشی داشته باشم همه از 

جنس بهار


همه از نور و گیاه


تا که دور کنم این همه بی پروای


در زمستانی بدین عریانی


دل من می‌خواهد رنگ نوری بزنم بر همه جا


تا نبیند همه را


به جز آن خالق زیبا را...



💗💗💗💗💗💗💗




خدایا! ای آرامش من!

دلم به دنبال آرامشی طوفانی است

عطایم بفرما....

💗💗💗💗💗💗💗💗

حرف دلم:

من ؛ آرامش ؛ خدا

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۰۲
پسر کُر

مشکلات اقتصادی در زندگی حضرت صدیقه کبری

وجود مشکل و سختی برای تکامل معنوی انسان یک امر ضروری و اساسی می باشد.

قرآن کریم نیز میفرماید: یا أیها الإنسان إنَّک کادح الی ربک کدحا  فملاقیه(انشقاق ۶)ای انسان تو با سختی به پروردگارت میرسی...

اصولا استعداد های روحی که خداوند در وجود انسان قرار داده با سختی شکوفا می شود. لذاست که اگر زندگی اولیاء خدا را بررسی کنیم، مشاهده خواهیم کرد که مشکلات و سختی های زیادی در زنگی ایشان وجود داشته است.

زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها از این قاعده مستثنی نبوده است. سعی میکنم قسمتی از مشکلات آن حضرت را برای شما بیان کنم و از زندگی حضرت در تحمل سختی ها و مشکلات الگو بگیریم


*خانه غیر شخصی:

حضرت زهرا سلام الله علیها در سالهای اول ازدواجشان فاقد خانه مستقلی بودند ودر خانه عاریه ای حارث بن نعمان زندگی می‌کردند. با اینکه خود حارث افتخار میکرد و به رسول خدا هم عرض کرد:یا رسول الله ! أنا و مالی للّهِ و لرسوله( ای رسول خدا من و مالم برای خدا و رسولش است(بحار -۱۹-ص۱۱۳)


*کمبود شدید امکانات زندگی:

روزی حضرت خطاب به پدرشان فرمودند:

یا رسول الله إنّی و ابن عمّی ما لنا فراش إلّا جلد کبش ننام علیه بالیل ؛ ای رسول خدا من و پسر عمویم(علی) چیزی از وسایل رفاهی جز پوست گوسفندی که شب ها بر روی آن می خوابیم نداریم. (عوالم العلوم و المعارف ، ج۱۱، قسم ۱، فاطمه، ص۴۶۸)


*فروش وسایل زندگی:

مشکلات اقتصادی آنقدر در زندگی حضرت زیاد بود که برای تامین لوازم زندگی مجبور به فروش مقداری از لباس های خود شدند.

«خرج علی بن ابی طالب علیه السلام یبیع ازار فاطمه لیاکلوا بثمنه فباع بِسِتَّهِ دراهم ؛ حضرت علی از خانه خارج شد در حالی که لباسی از لباس های حضرت زهرا را در دست داشت و قصد فروش آن را داشت تا با پول آن مقداری از نیازمندی های زندگی را فراهم سازد، پس آن لباس را به شش درهم فروخت.» (عوالم العلوم و المعارف ، ج۱۱، قسم ۱، فاطمه، ص۴۹۹)


*نداشتن غذایی برای خوردن:

روزی امیر المومنین وارد منزل شد و از حضرت غذایی را طلب کرد که فاطمه فرمود:« ما من عندنا شیء و إنَّنی منذ یومین اعلل حسناً و الحسین؛ در خانه چیزی نیست و من دو روز است که با بهانه های مختلف حسن و حسین را به گونه ای سرگرم می کنم تا بهانه و بی تابی هایزیادی نکنند»(بحار الأنوار-41-258)

حتی در تاریخ آورده اند که حضرت شروع به بافندگی کردن  تا از محل درآمد آن کمک هزینه ای برای زندگی فراهم شود(فرهنگ فاطمیه،مهدی نیلی پور،ص512)

انشاءالله که بتونیم ادامه راه ایشان را بدهیم...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۳۸
پسر کُر

انگیزه های اشتباه برای ازدواج:

  1. فرار از خانواده
  2. لج بازی با پدر و مادر
  3. جبران شکست عشقی
  4. فشار خانواده و اجتماع
  5. زخم چشم گرفتن و تلافی کردن
  6. برآورده کردن آرزوی پدر و مادر
  7. احساس گناه و عذاب وجدان (این در صورت قول دادن به ازدواج با کسی یا رابطه داشتن با او قبل از ازدواج است به گونه ای که اگه با او ازدواج صورت نگیرد احساس گناه و عذاب وجدان به آدم دست میده درحالی که او مورد مناسبی برای ازدواج نیست)
  8. جذابیت ظاهری
  9. داشتن درد و هدف مشترک( مثلا بگویند چون ما تو یک سیستم مشترک کار میکنیم پس هدف و دغدغه ما مشترکه در نتیجه با هم ازدواج میکنیم)
  10. بالا رفتن سن( که بیشتر در خانم ها اتفاق می‌افتد واسترس از این دارند که شاید کسی با او ازدواج نکنه وغافل از اینکه اگه با این هدف با مورد نامناسب ازدواج کنند از زندگی خود لذت نمی برند و ...)
  11. پول و ثروت
  12. ارضای جنسی
  13. داشتن فرزند( مثل اینکه بگوید من فرزند دارم و فرزندم نیاز به یک بالا سر داره و...)
  14. صرفا برای استقلال (بیشتر در فرزندانی که از طرف خانواده محدودیت زیادی دارند)
  15. داشتن یک مراقب (ازدواج میکنم برای اینکه یکی بالای سرم باشه و...)
  16. دلسوزی

امیدوارم که مطالب خوبی براتون باشه...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۰۴
پسر کُر

عکس نوشته زندگی حضرت فاطمه زهرا سلام الله 

علیها

 از تولد تا شهادت...

۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۶ ، ۱۶:۵۳
پسر کُر

امام رضا علیه السلام فرمودند:


 وحشتناک ترین جاها برای انسانها سه جاست:


۱- موقعی که از مادر متولد می شوند و چشم به دنیا باز می‌کنند!


۲-زمانی که میمیرند و اهل برزخ را مشاهده میکند!


۳-زمانی که قیامت بر پا می شود و برای حساب از قبرها بر میخیزند و أحکام و مقرراتی و قضاوت هایی را می بینند که در دنیا ندیده بود!


(الخصال جلد۱ صحفه۱۰۷)

دوستان نظر بدید...



کلمات کلیدی ؛ وحشتناکترین مکان ؛ مکان وحشتناک ؛وحشتناک ترین جاها ؛ وحشتناکترین مکان برای انسان ؛ حدیث ؛ مرگ ؛ تولد ؛ برزخ


۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۲۰
پسر کُر

چرا گرایش انسان به بدی نسبت به خوبی بیشتر است؟

اصولا انسان کاری را که بخواهد انجام دهد باید مراحلی را بگذراند(چه آن کار شر باشد و چه آن کار خیر باشد) و آن مراحل این است:

1-وجود مصلحت >>>2-تصور مصلحت>>>3-تصدیق مصلحت>>>4-شوق به مصلحت>>>5-شدت شوق(انگیزه)>>>6-اراده>>>7-انجام فعل

پس اگر در کاری شدت شوق و انگیزه ایجاد بشود، آن فعل و کار انجام میگیرد.

حال سوال این است که چرا در مرحله پنجم، شدت شوق و انگیزه انسان به بدی وشر بیشتر از خوبی و خیر است؟

در جواب این سوال اول باید دو مقدمه را ذکر کنیم:

1-خداوند کاری را که شر آن بیشتر از خیر آن باشد، انجام نمیدهد

2-انسان اختیار دارد و اینگونه نیست که از سوی خدا مجبور شده باشد(که در پست های گذشته بیان شد)

با توجه به این دو مقدمه و پاسخ به این سوال که چرا گرایش و میل انسان به بدی نسبت به خوبی بیشتر است،این جواب را میدهیم:

درانگیزه ی به انجام رسیدن کاری(فعل خیر و شر) سه حالت وجود دارد:

1- یا انگیزه به فعل خیر و شر مساوی است؛ که در این صورت هیچ فعلی صورت نمیگیرد وانسان در انجام فعل هیچ حرکتی ندارد زیرا انگیزه به خیر و شر یکسان است پس باید انگیزه و میل به بدی و انگیزه و میل به خوبی متفاوت باشد.(که در دو مورد بعد ذکر میکنیم) پس این مورد باطل است.

2- یا انگیزه به فعل شر بیشتر از انگیزه به فعل خیر است؛که در این صورت، با توجه به مقدمه اول _خداوند کاری را که شر آن بیشتر از خیر آن باشد، انجام نمیدهد_ در فعل خدا نقصی به وجود می آید و خداوند هیچ نقصی ندارد؛ زیرا فرض این است که خداوند در وجود انسان، انگیزه به فعل شر را بیشتر از انگیزه به فعل خیر قرار داده است و این فعل از خداوند صادر نمیشود.پس این مورد هم باطل است.

3- یا انگیزه به فعل خیر بیش از انگیزه به فعل شر است؛که در این صورت نیز با توجه به مقدمه دوم _انسان اختیار دارد_ اختیار برای انسان دیگر معنا ندارد، در صورتی که میبینیم انسان مختار است؛ زیرا وقتی انگیزه به خیر بیشتر باشد انسان میتواند کارهای خیر را به راحتی انجام دهد. که این مورد سوم هم باطل است.

پس با توجه به این که هر سه مورد باطل است، حال یک سوال به وجود می آید و آن اینکه؛

انگیزه به فعل خیر و شر چگونه باید باشد؟

در جواب میگوییم که:

تمایل و انگیزه به خوبی در انسان، بیشتر است ولی خفته و پنهان است اما میل و انگیزه به فعل شر در انسان، کمتر است ولی بیدار و ظاهر است به عبارت دیگر انگیزه به فعل خیر، پنهان و بیشتر است اما انگیزه به فعل شر، ظاهر و کمتر است.

پس در به فعلیت رسیدن کار خیر  باید آن انگیزه پنهان را آشکار کرد.

و یک سوال دیگر رخ میدهد؛

چگونه باید انگیزه پنهان را آشکار کرد؟

جواب: فقط با تلاش و انجام سختی میتوان آن خیر نهفته و پنهان را آشکار کرد.

آری! برای خواندن نماز صبح یا نماز شب که مصداقی از خوبی و خیر هستند و هر خیری که آن را تصور میکنیم باید تلاش کرد و سختی آن را با جان خرید و در آغوش سختی برویم.

آری! خداوند میگوید ای انسان! ای بندگانم! و ای زیباتر از خورشید زیبایم! ، اگر میخواهی مرا درک کنی و به آغوش من بیایی، باید سختی ها و تکالیفی که برای تو قرار داده ام را انجام بدهی، بدون اینکه نق بزنی.

خداوند در سوره انشقاق آیه «۶» میفرماید: (یا أیُّهَاالْإنْسان إنَّکَ کادِحٌ إلی ربِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیْه: ای انسان تو با رنج و تلاش به سوی پروردگارت میروی و او را ملاقات میکنی)

ترجمه ی عرفی این آیه اینگونه میشود:

آی ای مردم اگه میخواین به منِ خدا برسید، فقط فقط باید تلاش کنید ، هیچ راهی غیر از این وجود نداره.

آیات دیگری نیز اشاره به این مطلب دارد؛از جمله:

سوره نجم آیه«۳۲»(أنْ لیس لِلْإنْسانَ إلّا ما سَعی: هیچ بهره ای برای انسان نیست جز اینکه سعی و کوشش کند)

سوره بلد آیه «۴»(لَقَدْ خَلَقْنَاالْإِنسانَ فِی کَبدٍ: ما انسان را در رنج آفریدیم«وزندگی او پر از رنج هاست»)

و آیات دیگر قرآن که اشاره به این مطلب دارد.

آری هرکس میخواهد رشد کند و به خالق هستی برسد باید تلاش کند و سختی بکشد، ولی لازم نیست که مثل مرتاض ها سختی بکشیم و روی میخ بخوابیم و از این جور کارها بلکه خداوند، حد و اندازه ای برای سختی قرار داده، که همان انجام واجبات و ترک محرمات است (جهت رشد بیشتر انجام مستحبات و ترک مکروهات)

شاید کسی بگوید که من نمیخواهم رشد کنم تا که در عوض این همه سختی را متحمل شوم؟

در جواب چنین شخصی میگوییم:

سختی دو گونه است: یا جسم انسان دچار سختی میشود یا روح انسان به علاوه اینکه سختی روح بیشتر از سختی جسم است

در افرادی که این سختی ها را به جان میخرند ودر اصطلاح مومن هستند، روح آنها دچار سختی نمیشود بلکه فقط جسم آنهاست که دچار سختی میشوند زیرا آنها در مسیر فطرت و موافق با آن حرکت میکنند، انسان متدین به ظاهر سختی میکشد اما آرامش روحی دارد، به خلاف افرادی که در غالب دین زندگی نمیکنند زیرا این افراد بر خلاف فطرت حرکت میکنند واین حرکت او موجب سختی روح میشود وشب وروز دچار استرس میشود اگر چه دیگران او را به ظاهر در راحتی می‌بینند ولی او روز به روز از زندگی خسته و ناامید میشود واین انسانی که از دین جدا شده خودش را فراموش میکند.

دوستان اگه مطلب خوبی بود نظر بدید...


کلمات کلیدی ؛ گرایش ؛ میل ؛ امیال انسان ؛ میل انسان ؛ گرایش انسان ؛ سختی ؛ رنج ؛ تلاش ؛ خدا ؛ گرایش به بدی ؛ میل به خوبی ؛ خیر ؛ شر ؛ علی کشاورز ؛ خانه دوست

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۱۴
پسر کُر

با اینکه پیامبران و امامان معصومند، پس چرا استغفار و گریه می‏کنند؟


پاسخ : اگر سالن بزرگی را با نور کمی روشن کردیم جز اجناس و اشیای بزرگ را نخواهیم دید، ولی اگر همین سالن را با نور زیاد روشن کنیم حتی یک پوست تخمه و ذره کاغذ دیده خواهد شد.

نور افراد عادی کم است، لذا تنها گناهان بزرگ خود را می‏بینند ولی پیامبران و امامان معصوم که از نور ایمان بسیار بالایی برخوردارند حتی اگر یک لحظه از عمرشان را به اعلی درجه ممکن بهره نگیرند، دست به دعا و گریه بر می‏دارند.

مثال دیگر: دراز کردن پا برای کسی که درد پا دارد، نه حرام است نه مکروه، ولی می‏بینیم که گرفتاران به درد پا به هنگام دراز کردن پا از اطرافیان خود عذر خواهی می‏کنند، زیرا برای آنان احترام قائلند که حتی از کار مباح خود شرمنده هستند.

مثال دیگر: گاهی افرادی که در تلویزیون مشغول نقل اخبارند سرفه می‏کنند و فورا از تمام بینندگان عذر خواهی می‏کنند، با اینکه سرفه کردن گناه ندارد ولی چون خودشان را در محضر مردم می‏بینند، عذر خواهی می‏کنند اولیای خدا نسبت به ذات مقدس او چنان معرفت و شناختی دارند که اگر عبادات جن و انس را نیز داشته باشند، خودشان را مقصر می‏دانند.



کلمات کلیدی؛ استغفار معصومین؛ استغفار ائمه؛ استغفار؛ توبه معصومین ؛ علل استغفار معصومین

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۶ ، ۰۶:۲۲
پسر کُر

بعضی از مومنین میگویند که در برابر متلک‏ها و یا سرزنش‏هایی که در راه حق می‏شنویم چه کار کنیم؟


پاسخ : شخصی از قاهره ،شتری را اجاره کرد تا به منطقه عباسیه برود. او بر شتر سوار شد و صاحب شتر افسار شتر را گرفته و مسافر را می‏برد. در مسیر راه، شتربان زیر لب و گاهی هم بلند مسافر را مسخره می‏کرد و چون او را مردی غریب و تنها و محتاج یافته بود، و همگام با حرکت شتر به جسارت‏های خود ادامه می‏داد.در مسیر راه شخصی این صحنه را دید و به مسافر گفت: آیا می‏دانی و می‏شنوی که شتربان چه می‏گوید؟ گفت: بلی! پرسید: پس چرا از خود عکس‏ العملی نشان نمی‏دهی؟ گفت: اگر او مرا به عباسیه می‏رساند و مسیر راه درست است، این حرف‏ها مهم نیست،هر چه می‏خواهد بگویید.

در سوره ( مطففین، آیه 29-32.) می‏خوانیم که مجرمان، مومنان را به شکل‏های مختلف تحقیر می‏کنند:

1- پیوسته به آنها می‏خندند: ان الذین اجرموا کانو من الذین امنوا یضحکون‏

2- هر گاه از کنار آنها عبور می‏کنند، غمزه می ‏آیند و چشمک می‏زنند: و اذا مروا بهم یتغامزون‏

3- همین که به سوی دار و دسته خود بر می‏گردند، پشت سر مومنان فکاهی و طنز می‏گویند: و اذا انقلبوا الی اهلهم انقلبوا فکهین‏

4- هنگامی که مومنان را می‏بینند، می‏گویند: اینها منحرفند: و اذا راوهم قالوا ان هولاء لضالون‏

اما مومنان استقامت کرده و از راه خود دست بر نمی‏دارند.

قرآن در ادامه می‏فرماید:

روزی خواهد آمد که مومنان، به کفار خواهد خندید.

فالیوم الذین آمنوا من الکفار یضحکون

( سوره مطففین، آیه 34.)







کلمات کلیدی+ تمسخر مومنین؛ سرزنش کردن مومنین؛ متلک گفتن؛ خندیدن ؛ مسخره کردن ؛تحقیر کردن

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۲۸
پسر کُر

چرا خدا به ستمگران و گنهکاران مهلت می‏دهد؟


پاسخ : سازمان آب و برق، به تمام منازل آب و برق می‏رساند، این صاحبان منازلند که می‏توانند از این آب و برق استفاده صحیح کنند یا نادرست.

خداوند انسان را آزاد و مختار آفرید و همه گونه امکان رشد را در اختیار او گذاشت، اگر انسان با علم و آگاهی راه بدی را انتخاب کرد،مقصر خود اوست.

اما چرا خداوند جلوی چنین انسان‏هایی را نمی‏گیرد، زیرا: اگر همین که انسان بنای ناسزا و دروغ گفتن داشت، خداوند او را لال کند و همین که بنای سیلی زدن به مظلوم داشت، دست او فلج شود، همین که بنای نگاه بد داشت چشمش کور شود و... آیا این انسان که از روی ناچاری خلاف نکرده، قابل ستایش است؟ ارزش انسان زمانی است که با اختیار خودش، آزادانه و آگاهانه کاری را انجام دهد و یا از خلافی دست بردارد.

اگر دست انسانی را با طناب بستند و از جیب او پول در آوردند و خرج کردند، نمی‏توان گفت آن دست بسته،مرد سخاوتمندی است و اگر مرد نابینایی، به نامحرم نگاه نکرد، نمی‏گویند چه انسان پاکی.

آری، خداوند می‏خواهد انسان‏ها آزاد باشند تا خود راه خیر و خوبی یا راه شر و بدی را انتخاب نمایند و عمل کنند.



کلمات کلیدی+ مهلت به ستمکاران؛ مهلت به گنهکاران؛ مهلت خدا؛ مهلت دادن؛ انتخاب و اختیار؛

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۶ ، ۱۸:۲۰
پسر کُر

بخوان ما را


بخوان ما را
منم پروردگارت
خالقت از ذره ای ناچیز
صدایم کن مرا، آموزگار قادر خود را
قلم را ، علم را، من هدیه ات کردم
بخوان ما را
منم معشوق زیبایت
منم نزدیک تر از تو به تو
اینک صدایم کن
رها کن غیر مارا ، سوی ما بازا
منم پروردگار پاک بی همتا
منم زیبا ، که زیبا بنده ام را دوست می دارم
تو بگشا گوش دل ، پروردگارت با تو می گوید
تو را در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
بساط روزی خود را به من بسپار
رها کن غصه ی یک لقمه نان و آب فردا را
تو راه بندگی طی کن
عزیزا ، من خدایی خوب می دانم
تو دعوت کن مرا بر خود
به اشکی ، یا خدایی ، میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست می دارم
طلب کن خالق خود را
بجو ما را
تو خواهی یافت
که عاشق می شوی بر ما
و عاشق می شوم بر تو
که وصل عاشق و معشوق هم
آهسته می گویم خدایی عالمی دارد
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسب های خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن
تکیه کن بر من
قسم بر روز ، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن ، اما دور
رهایت من نخواهم کرد
بخوان ما را
که می گوید که تو خواندن نمی دانی؟
تو بگشا لب
تو غیر از ما خدای دیگری داری؟
رها کن غیر مارا
آشتی کن با خدای خود
تو غیر از ما چه می جویی؟
تو با هرکس به جز با ما چه می گویی؟
وتو بی من چه داری ؟ هیچ !
بگو با ما چه کم داری عزیزم؟ هیچ !!
هزاران کهکشان و کوه و دریا را
و خورشید و جهان و نور و هستی را
برای جلوه ی خود آفریدم من
ولی وقتی تو را من آفریدم
بر خودم احسنت می گفتم
تویی زیبا تر از خورشید زیبایم
تویی والا ترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو ، چیزی چون تو را کم داشت
تو ای محبوب تر مهمان دنیایم
نمی خوانی چرا ما را؟؟
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر می گردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی
ببینم ، من تورا از درگهم راندم؟
اگر در روزگار سختی ات خواندی مرا
اما به روز شادیت یک لحظه هم یادم نمی کردی
به رویت بنده ی من هیچ آوردم؟
که می ترساندت از من؟
رها کن آن خدای دور
آن نامهربان معبود
آن مخلوق خود را
این منم ، پروردگار مهربانت ، خالقت
اینک صدایم کن مرا ، با قطره ی اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را
با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکیم !
آیا عزیزم ، حاجتی داری؟
تو ای از ما
کنون برگشته ای اما
کلام آشتی را تو نمی دانی ؟
ببینم چشمهای خیست آیا گفته ای دارند؟
بخوان ما را
بگردان قبله ات را سوی ما
اینک وضویی کن
خجالت می کشی از من؟
بگو , جز من کس دیگر نمی فهمد
به نجوایی صدایم کن
بدان آغوش من باز است
برای درک آغوشم
شروع کن
یک قدم با تو
تمام گام های مانده اش با من...

«کیوان شاهبداغی»



کلمات کلیدی؛ خواندن خدا؛ خدا؛ صدایم کن؛ مخلوق؛ بندگی؛ توبه؛ بازگشت؛ اشک؛ معبود؛

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۰۰
پسر کُر