آوای کُر

پیام های کوتاه
  • ۱۶ شهریور ۹۷ , ۱۲:۰۰
    جمعه
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۶۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خانه دوست» ثبت شده است

 

 

زیبایی های کلام معصومین را دریابیم
فقط معصوم میتواند اینگونه با خدا مناجات کند
فرازی از دعای عرفه امام حسین علیه السلام:
اِلهی مَنْ کانَتْ مَحاسِنُهُ مَساوِی فَکَیْفَ لا تَکُونُ مَساوِیْهِ مَساوِی
خدای من کسی که خوبی هایش بدی بوده، پس چگونه بدی هایش بدی نباشد؟
و مَنْ کانَتْ حَقائِقُهُ دَعاوِی فَکَیفَ لا تَکُونُ دَعاوِیْهِ دَعاوِی
و کسی که حقیقتگویی هایش همه ادعا بوده، پس چگونه ادعاهایش ادعا نباشد؟

 

خدایا مرا به خاطر بدی های به ظاهر خوب ببخش...
خدایا اینگونه نماز خواندن در مقابل تو، توهین به تو است...
خدایا آنگونه که شایسته ای، نمی توان تو را ثنا و سپاس گفت...
پس ببخش خدایا، ببخش...

 

اما از گلستان سعدی اینگونه آمده:

 

از دست و زبان که برآید

کز عهده شکرش به در آید.

 

بنده همان به که ز تقصیر خویش

عذر به درگاه خدای آورد

ورنه سزاوار خداوندیش

کس نتواند که به جای آورد

درحالی که (قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکور) کم هستند بندگانی که شکر کنند...

#دعای_عرفه #دعای+عرفه #خانه+دوست

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۱۸
پسر کُر

خاطره ای از شهید نوجوان


راوی:آیت الله جوادی آملی


در سال های جنگ تحمیلی، هر چند وقت ، حضرت آیت الله جوادی آملی به منطقه می آمدند و به بچه ها سری میزدند و به قول معروف به رزمنده ها روحیه می دادند و از آنان روحیه می گرفتند.

در یکی از این سفرها با یک نوجوان 15ـ14 سالی تهرانی آشنا شدند که خیلی باصفا بود. در موقعیت منطقه ای آنجا ارتفاعی بود که پایین آن یک چشمه و جاده وجود داشت که دشمن حجم آتش سنگینی را روی آن می ریخت. فرماندهان به بچه ها گفته بودند که حتی برای وضو گرفتن هم به آنجا نروید و همان بالا روی تپه بنشینید و تیمم کنید.

ناگهان دیدیم این نوجوان از تپه پایین رفت و آستین هایش را بالا زد و آماده شد برای وضوگرفتن. سر و صدای بچه ها درآمد که نرو خطرناک است اما او گوشش بدهکار نبود. آخر، دست به دامان حاج آقا جوادی آملی شدند که ایشان جلوگیری کنند،...
آقا گفتند: عزیزم کجا میروی؟ 
گفت: حاج آقا، دارم می‌رم پایین که وضو بگیرم. 
گفتند: پسر عزیزم! پایین خطرناک است. فرماندهان هم گفتند بالا تیمم کنید. شما تکلیفی ندارید. همان نماز با تیمم کافی است.

یک نگاه خیلی قشنگ به چشمان این بزرگوار کرد و لبخندی زد 
و گفت: حاج آقا، اجازه بدید نماز آخرمون رو باحال بخونیم. دیگه به خاک نمی چسبیم.

بعدش هم رفت و جلوِ آب نشست، وضو گرفت و همانجا، نماز زیبایی خواند و برگشت بالا.

دقایقی بعد قرار شد عده ای از بچه ها بروند جلوِ ارتفاع و با عراقی ها درگیر شوند. یکی از آنان همین نوجوان بود. 
او رفت و یکی دو ساعت بعد آقای جوادی آملی را صدا زدند و گفتند حاج آقا، بیایید پایین ارتفاع. یک جنازه که رویش پتو انداخته بودند و آن را روی برانکارد گذاشته بودند به چشم میخورد.
گفتند: حاج آقا، پتویش را بردارید ببینید کیه. جلوِ چشم همه، آقای جوادی آملی نشست و پتو را کنار زد. دیدیم همان نوجوان با همان لبخند پرکشیده و رفته است.

حاج آقا عمامه را برداشتند و خاک بر سر خود میریخت و می گفت :جوادی فلسفه بخون... جوادی عرفان بخون...امام به اینا چی یاد داد که به ما یاد نداد!!!.


۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۴۱
پسر کُر

#اخلاق- مجلسی ها#رفتار-نمایندگان#دیدگاه-امام-نسبت- به- مجلس-و-نمایندگان#وظایف -نمایندگان#انتظار- مردم- از-مجلس#تفاوت-رفتار-مجلس-با-دیدگاه-امام-نسبت-به-مجلس#خانه-دوست#

رفتار امروز مجلسی ها و خانه ملت، کاملا متفاوت با دیدگاه امام نسبت به مجلس:

امام خمینی(ره):

مجلسی که اساس یک کشور است باید محلی برای بحث و ساختن اخلاق جامعه باشد.
و مهم این است که مجلسی ها با هم و با دولت و سایر مقامات تفاهم داشته باشند و مجلسی که اساس یک کشور است باید محلی برای بحث و ساختن اخلاق جامعه باشد و انتقاد و استیضاح حق مجلس است اما برخورد با متخلف با آرامی و طرح مسائل اخلاقی بهتر رفع اختلاف می کند تا با الفاظ نیش دار و مقابله کردن با یکدیگر. لذا باید نطق های قبل از دستور یا مسائلی که در مجلس واقع می شود همانند خطبه های نهج البلاغه و خطب ائمه اطهار مردم را رو به صلاح ببرد و آقایان در صحبت هایشان این احساس را داشته باشند که برای مصلحت جامعه حرف می زنند، نه برای مقابله. خودشان را یک واعظ حساب بکنند که می خواهند مردم را موعظه کنند و مردم همه احساس کنند که این آقایان خیر و صلاح آنها را گویند.62/05/17

صحیفه نور جلد 18 صفحه 60 


۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۲۷
پسر کُر

آرزوى مرگ

رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : لا یَتَمنّى أحَدُکُمُ المَوتَ لِضُرٍّنَزَلَ بهِ ، فإن کانَ ولابُدَّ فاعِلاً فلْیَقُل : اللّهُمّ أحیِنی ما کانَتِ الحَیاةُ خَیرا لی ، وتَوَفَّنی إذا کانَتِ الوَفاةُ خَیرا لی .(1)

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هیچ یک از شما به خاطر گزندى که به او مى رسد ، مرگ را آرزو نکند؛ و اگر ناچار به این کار شد، بگوید : بار خدایا! تا زمانى که زندگى براى من بهتر است مرا زنده بدار و هرگاه مرگ برایم بهتر بود، مرا بمیران.

عنه صلى الله علیه و آله : لایَتَمنّى أحَدُکُمُ المَوتَ إلّا أن یَثِقَ بِعَملِهِ .(2)

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هیچ یک از شما آرزوى مرگ نکند، مگر اینکه به عمل خود اطمینان داشته باشد.


الإمامُ علیٌّ علیه السلام ـ لِلحارثِ الهَمْدانیِّ ـ : وأکثِرْذِکرَ المَوتِ وما بعدَ المَوتِ ، ولا تَتَمَنَّ المَوتَ إلّا بشَرطٍ وَثیقٍ .(3)

امام على علیه السلام ـ به حارث همْدانى ـ فرمود : مرگ و پس از مرگ را فراوان یاد کن و هرگز آرزوى مرگ مکن، مگر با شرطى استوار.


الإمامُ الکاظمُ علیه السلام ـ لِرجُلٍ یَتَمَنّى المَوتَ ـ : هل بینَکَ وبینَ اللّه ِ قَرابَةٌ یُحابیکَ لَها ؟ قالَ :لا . قالَ : فهَل لکَ حَسَناتٌ قَدَّمتَها تَزیدُ على سَیّئاتِکَ؟ قالَ : لا . قالَ : فأنتَ إذا تَتَمنّى هَلاکَ الأبَدِ ! (4)


کشف الغمّه : امام کاظم علیه السلام به مردى که آرزوى مرگ مى کرد فرمود: آیا میان تو و خداوند خویشاوندى اى است که به خاطر آن تو را کمک رساند؟ عرض کرد : خیر. فرمود : آیا خوبى هایى که بر بدى هایت فزونى داشته باشد پیش فرستاده اى؟ عرض کرد : خیر. فرمود : پس، در این صورت تو هلاکت ابدى را آرزو مى کنى !


(1) الترغیب والترهیب : 4/257/54 .
(2) کنز العمّال : 42153 .
(3) نهج البلاغة : الکتاب 69 .
(4) کشف الغمّة : 3/42 .

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۳۷
پسر کُر

نیاز به منجی

چرا وضعیت این مملکت اینجوریه. چرا یک خبر خوب تو این مملکت دیده نمیشه.
صبح که بیدار میشی تا شب اینقدر خبر منفی و بد میشنوی که دیگه
انسان رغبتی به ادامه زندگی نداره:
ورود کالای قاچاق سر به فلک میزنه
اختلاس ها رو که دیگه نمیشه ازش حرف زد
کاهش بیکاری
رکود اقتصادی
کاهش شدید ارز پول ملی
رسیدن دلار به مرز یازده تومن
شنیدن دروغ های زیاد از مسؤولین
سکوت و انفعال مجلس در وضعیت اقتصادی
پرت کردن ذهن مردم از این مسائل، مثل راه ندادن زنان به ورزشگاه
با این همه خبر منفی، رامبد جوان میاد خندوانه میگه مردم حالتون چطوره؟ بقیه میگن عالی
انگار دولت برای رامبد خیلی خوب بوده

این روزا مثل اینه که یک دکتر زنگ میزنه به بیمار و میگه:

سلام! دو تا خبر بد براتون دارم،یه خبر بد و یه خبر خیلی بد،

بیمار:بگو آقای دکتر من طاقتش رو دارم

دکتر:جواب آزمایش شما آماده است،متاسفانه شما 24 ساعت بیشتر

زنده نیستید..

بیمار : پس خبر خیلی بدتون چیه؟

دکتر :من دیروز یادم رفت تماس بگیرم.(یعنی الان وقت مردنشه)

خلاصه ما نیاز به یک منجی داریم دیگه خسته شدیم از این همه دروغ و این همه نفاق و دورویی.
کجاست منجی عالم بشریت برای هدایت معنوی انسانها...؟



حرف های این جناب تو این کلیپ میکس و صدا گزاری نیست. 

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۴۱
پسر کُر

اللهُمَّ ربَّ شهرِ رمضان

خداحافظ ماه رمضان

دیگه فرصتی نمونده
چِشای پُر ابر و بارون
دیگه مهمونی تمومه
دوباره فراغ و هجرون


لحظه سختِ وداعه
نفس ها حبسِ تو سینه
کِی تا سال دیگه زنده است
این شب ها رو باز ببینه


یا کریم الهی العفو _ یا کریم الهی العفو


ای خدا چه زود تموم شد
لحظه ناب و روشن
شب های نور و مناجات
سحرهای دل سپردن


دوباره ندبه و ناله
اشک و آه و بی قراری
دوباره یه سال غریبی
حصرت و چشم انتظاری


دوباره حصرتِ پرواز
دوباره پرهای بسته
دوباره پایِ برهنه
دوباره بالِ شکسته

نکنه آروم بگیری
گریه کن دلِ شکسته
التماس کنه به چشماش
هر کی بارش رو نبسته


یا کریم الهی العفو - یا کریم الهی العفو


نجوا و وداع با ماه رمضان با صدای سید مهدی میرداماد:




۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۱
پسر کُر

باید امشب با جملات حضرت علی علیه السلام با خدا صحبت کرد.


مناجات امیرالمومنین با صدای میرداماد

دریافت
حجم: 15.8 مگابایت

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۴۷
پسر کُر

ادامه تصویر رستاخیز در قرآن

دوزخ
دوزخ، جایگاه کافران و منافقاتى است که هیچ نور ایمانى در دلهایشان وجود ندارد1، و گنجایش آن، چنان است که پس از در برگرفتن همه تبهکاران، باز هم«‌هل من مزید‌»مى‌گویند2! سراسر آتش است و آتش، عذاب است و عذاب!!
شعله هاى آتش از هر سو زبانه مى‌کشد و صداى گوش خراش و خشم آلود آنها بر وحشت و اضطراب مى‌افزاید3، قیافه ها عبوس و درهم کشیده و سیاه و زشت و چروکیده است4 و حتّى در چهره فرشتگان دوزخیان هم اثرى از مهر و عطوفت و نرمى دیده نمى‌شود5.
دوزخیان با غل و زنجیر و بندهاى آهنین، بسته شده اند6 و آتش، سراپاى آنان را فراگرفته5، و خودشان آتش گیره آنند7. در فضاى دوزخ جز آه و ناله و ضجّه و فریاد دوزخیان و نهیب دوزخیان، صدایى به گوش نمى‌رسد8. بر سر و روى تبهکاران، آب جوشان مى‌ریزند که اندرون آنان را نیز ذوب مى‌کند9، و هر گاه از فرط عطش و التهاب، درخواست آب کنند، آب داغ و آلوده و گندیده‌اى به آنان داده مى‌شود که آن را با حرص و ولع مى‌نوشند10، و غذایشان از درخت «‌زقّوم‌» است که از آتش مى‌روید و خوردن آن بر سوزش اندرونشان مى‌افزاید11، و لباسشان از ماده سیاه و چسبنده‌اى است که خود، موجب عذابشان مى‌گردد12 و همنشینان شیاطین و جنّیان گنهکارند که آرزوى دورى از آنان را مى‌کنند13، و نسبت به یکدیگر نیز لعن و نفرین مى‌فرستند14.
همین که بخواهند زبان عذرخواهى به درگاه الهى گشایند فرمان دورباش و ساکت باش، خاموششان مى‌کند15 پس به دوزخبانان پناه مى‌برند که شما از خدا بخواهید که اندکى از عذاب ما بکاهد، پاسخ مى‌شنوند: مگر خداى متعال، پیامبرانش را مبعوث نفرمود و حجت را بر شما تمام نکرد؟16
بار دیگر، درخواست مرگ مى‌کنند و جواب مى‌شنوند که شما براى همیشه در دوزخ خواهید ماند17. و با اینکه مرگ از هر سوى برایشان مى‌بارد نمى‌میرند18 و هر چه پوست بدنشان بسوزد بار دیگر پوست نو مى‌روید و عذابشان ادامه مى‌یابد19.
از بهشتیان درخواست اندکى آب و خوراک مى‌کنند و پاسخ مى‌شنوند که خداى متعال نعمتهاى بهشتى را بر شما حرام کرده است20. و بهشتیان از آنان مى‌پرسند: چه چیز موجب بدبختى شما شد و به دوزختان کشاند؟ مى‌گویند: ما اهل نماز و عبادت خدا نبودیم و به مستمندان کمک نمى‌کردیم و با تبهکاران همسو مى‌شدیم و روز قیامت را تکذیب مى‌کردیم21.
آنگاه به ستیز با یکدیگر مى‌پردازند22، گمراه شدگان به گمراه کنندگان مى‌گویند: این شما بودید که ما را گمراه کردید، آنان پاسخ مى‌دهند: شما به دلخواه از ما پیروى کردید23.
زیردستان به زبردستان مى‌گویند: این شما بودید که ما را به این بدبختى کشاندید، آنان پاسخ مى‌دهند: مگر ما به زور، شما را از راه راست بازداشتیم؟24
سرانجام، به شیطان مى‌گویند: این تو بودى که موجب گمراهى ما شدى، و او پاسخ مى‌دهد: خدا به شما وعده راستین داد و نپذیرفتید، و من وعده دروغ دادم پذیرفتید، پس به جاى سرزنش من، خویشتن را سرزنش کنید، و امروز هیچ کدام نمى‌توانیم به فریاد دیگرى برسیم25. و بدین سان، چاره‌اى جز تن دادن به کیفر کفر و نافرمانى خودشان نمى‌بینند و جاودانه در عذاب مى‌مانند26.

ان شاءالله که از اهل دوزخ نباشیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۰۰
پسر کُر

ادامه تصویر رستاخیز در قرآن:

بسوى اقامتگاه ابدى
سپس حکم الهى اعلام شده1 نیکوکاران و تبهکاران از یکدیگر جدا مى‌شوند2 و مؤمنان، روسفید و شاد و خندان بسوى بهشت3، و کافران و منافقان، روسیاه و اندوهگین و با ذلّت و خوارى به سوى دوزخ، روانه مى‌گردند4 و همگى از دوزخ، عبور مى‌کنند5 در حالى که از چهره مؤمنان، نور مى‌تابد و راهشان را روشن مى‌سازد6 و کافران و منافقان در تاریکى به سر مى‌برند.
منافقانى که در دنیا با مؤمنان، اختلاط داشتند آنها را صدا مى‌زنند که رو به سوى ما کنید تا از نور شما استفاده کنیم، و پاسخ مى‌شنوند که باید براى اکتساب نور، به عقب (به دنیا) برگردید! باز مى‌گویند: مگر ما در دنیا با شما نبودیم؟ و پاسخ مى‌شنوند: چرا، در ظاهر با ما بودید ولى خودتان را گرفتار کردید و دلهایتان دچار شکّ و تردید و قساوت شد و امروز، کارتان یکسره شده و از شما و از کافران، عوضى پذیرفته نمى‌شود و سرانجام، کافران و منافقان در کام دوزخ فرو مى‌روند7 هنگامى که مؤمنان به بهشت، نزدیک مى‌شوند درهاى آن گشوده مى‌شود و فرشتگان رحمت به استقبال آنان مى‌آیند و با سلام و احترام، مژده سعادت ابدى به ایشان مى‌دهند8.
و از سوى دیگر، هنگامى که کافران و منافقان به دوزخ مى‌رسند درهاى آن باز مى‌شود و فرشتگان عذاب، با خشونت آنان را مورد سرزنش قرار داده به ایشان وعده عذاب ابدى مى‌دهند.
بهشت
در بهشت، باغهاى وسیع به پهناى آسمانها و زمین9 و پوشیده از انواع درختها با همه گونه میوه رسیده و در دسترس10 و ساختمانهاى باشکوه و نهرهاى آب زلال11 و شیر و عسل و شراب طهور12، و از هر چیزى که مورد میل و رغبت بهشتیان باشد13 و فوق خواسته هاى آنان وجود دارد14.
بهشتیان با لباسهاى حریر و پرنیان و انواع زینتها آراسته15 و رو در روى یکدیگر بر تختهاى مرصّع و بسترهاى نرم، تکیه مى‌دهند و به حمد و سپاس الهى مى‌پردازند16 و سخن بیهوده‌اى بر زبان نمى‌آورند و نمى‌شنوند17. نه سرما ایشان را مى‌آزارد و نه گرما18، نه رنج و خستگى و ملالى دارند19 و نه ترس و اندوهى20، و نه در دل، کینه و کدورتى21.
پیش خدمتان زیبا در اطرافشان حرکت مى‌کنند22 و جامهاى شراب بهشتى به آنان مى نوشانند که لذّت و نشاط زاید الوصفى مى‌بخشد و هیچ گونه آفتى ندارد23. و از انواع میوه ها و گوشت مرغان، تناول مى‌کنند24 و از مصاحبت همسران زیبا و مهربان و ناآلوده بهره مى‌برند25. و از همه بالاتر، از نعمت روحى رضوان الهى برخوردار مى‌شوند26 و لطفهایى را از پروردگارشان دریافت مى‌دارند که ایشان را غرق سرور مى‌سازد و هیچ کس نمى‌تواند تصوّرى از مرتبه آن سرور، داشته باشد27. و این سعادت بى مانند و نعمتهاى وصف ناشدنى و رحمت و رضوان و قرب الهى براى همیشه ادامه خواهد یافت28 و پایانى نخواهد داشت29.
رستاخیز ادامه دارد...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۲۲
پسر کُر

ادامه تصویر رستاخیز در قرآن

شیپور مرگ
در چنین اوضاع و احوالى است که شیپور مرگ، نواخته مى‌شود و همه موجودات زنده مى‌میرند1 و در جهان طبیعت، اثرى از حیات نمى‌ماند، و وحشت و اضطراب بر جانها سایه مى‌افکند2 مگر کسانى که از حقایق و اسرار هستى، آگاهند و دلهایشان غرق معرفت و محبّت الهى است، سپس جهان دیگرى که قابلیّت بقاء و ابدیّت داشته باشد، برپا مى‌شود3، و صحنه گیتى با نور الهى روشن مى‌گردد4، و شیپور حیات به صدا در مى‌آید5 و همه انسانها (بلکه حیوانات نیز)6 در یک لحظه، زنده مى‌شوند7 و سراسیمه و هراسان8  همانند ملخها و پروانگانى که در هوا منتشر مى‌شوند9 با سرعت10، به سوى محضر الهى روانه مى‌گردند11 و همگى در صحنه عظیمى فراهم مى‌آیند12 و غالباً مى‌پندارند که توقّفشان در عالم برزخ به اندازه یک ساعت یا یک روز یا چند روز بوده است13
ظهور حکومت الهى و انقطاع سببها و نَسَبها
در آن عالم، حقایق آشکار مى‌شود14 و حکومت و سلطنت الهى، ظهور تامّ مى‌یابد15 و چنان هیبتى بر خلایق، سایه مى‌افکند که هیچ کس را یاراى بلند سخن گفتن نیست16، و هر کسى به فکر سرنوشت خویش است و حتّى فرزندان از پدر و مادر، و خویشان و نزدیکان از یکدیگر، فرار مى‌کنند17، و اساساً رشته نسبها و سَبَبها مى‌گسلد18 و دوستیهایى که بر پایه منافع و معیارهاى دنیوى و شیطانى بوده تبدیل به دشمنى مى‌گردد19، و حسرت و پشیمانى از تقصیرهاى گذشته، دلها را فرا مى‌گیرد20.
محکمه عدل الهى
آنگاه عدل الهى، تشکیل مى‌شود و اعمال همه بندگان، حاضر مى‌گردد21 و نامه هاى اعمال، توزیع مى‌شود22 و انتساب هر کارى به فاعل آن، چنان آشکار است که دیگر نیازى نیست که از کسى بپرسند چه کرده اى؟23
در این دادگاه، فرشتگان و پیامبران و برگزیدگان خدا به عنوان شهود و حضور دارند24 و حتّى دست و پا و پوست بدنها گواهى مى‌دهد25 و حساب همه مردم به دقّت، رسیدگى و با میزان الهى، سنجیده مى‌شود26 و براساس عدل و قسط درباره ایشان داورى مى‌گردد27، و هرکس نتیجه سعى و کوشش خود را مى‌یابد28، و به نیکوکاران، ده برابر پاداش داده مى‌شود29، و هیچ کس بار دیگرى را نمى‌کشد30، اما کسانى که دیگران را گمراه کرده‌اند علاوه بر گناهان خودشان، معادل گناهان گمراه شدگان را نیز بر دوش مى‌کشند31. (بدون اینکه از گناهان آنان کاسته شود) همچنین عوض و بدلى از کسى پذیرفته نمى‌شود32، شفاعت کسى مقبول نمى‌گردد33 مگر شفاعت کسانى که از طرف خداى متعال، مأذون باشند و براساس معیارهاى مرضىّ خدا شفاعت کنند34
.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۰:۳۸
پسر کُر

حضرت آیت الله مصباح یزدی از لابه لای قرآن آیاتی در مورد رستاخیز و روز قیامت بیرون آورده اند و آن آیات را از ابتدای قیامت تا انتهای آن مرتب کرده‌اند که حقیقتا کار بسیار دشواری است.

حتما بخوانید و بدانید که قرآن چگونه قیامت را به تصویر می‌کشد

تصویر رستاخیز در قرآن

۱ـ وضع زمین و دریاها و کوهها

۲ـ وضع آسمان و ستارگان

۳ـ شیپور مرگ

شامل: شیپور حیات و آغاز رستاخیز

۴ـ ظهور حکومت الهى و انقطاع سَبَبها و نَسَبها

۵ـ محکمه عدل الهى

۶ـ بسوى اقامتگاه ابدى

۷ـ بهشت

۸ـ دوزخ

وضع زمین و دریاها و کوهها


در زمین زلزله عظیمى پدید مى‌آید1 و آنچه در اندرون آن است بیرون مى‌ریزد2 و اجزاى آن، متلاشى مى‌گردد3، ودریاها شکافته مى‌شوند4، و کوهها به حرکت در مى‌آیند5 و در هم کوبیده مى‌شوند6 و مانند تلّ شنى مى‌گردند7 و سپس به صورت پشم حلّاجى شدهدر مى‌آیند8. و آنگاه در فضا، پراکنده مى‌شوند9 و از سلسله کوههاى سر به آسمان کشیده، جز سرایى باقى نمى‌ماند10.


وضع آسمان و ستارگان


ماه11 و خورشید12 و ستارگان عظیمى که بعضى از آنها میلیونها بار از خورشید ما بزرگتر و پرفروعتر است به تیرگى و خاموشى مى‌گرایند13، و نظم حرکت آنها به هم مى‌خورد14، و از جمله ماه و خورشید به هم مى‌پیوندند15 و آسمانى که همچون سقف محفوظ و محکمى بر این جهان، احاطه کرده است سست و متزلزل مى‌شود16 و مى‌شکافد و از هم مى‌درد17 و طومار آن در هم مى‌پیچد18 و اجرام آسمانى به صورت فلز مذابى در مى‌آید19 و فضاى جهان پر از دود و ابر مى‌شود20.


رستاخیز ادامه دارد...


1. (زلزال / 1)، (حج / 1)، (واقعه / 4)، (مزمل / 14).


2. (زلزال / 2)، (انشقاق / 4).


3. (الحاقّه / 14)، (فجر / 2).


4. (تکویر / 6)، (انفطار / 3).


5. (کهف / 47)، (نحل / 88)، (طور / 10)، (تکویر / 2).


6. (الحاقّه / 4)، (واقعه / 5).


7. (مزمل / 14).


8. (معارج / 9)، (قارعه / 5).


9. (طه / 105-107)، (مرسلات / 10).


10. (کهف / 8)، (نبأ / 20).


11. (القیامه / 8).


12. (تکویر / 1).


13. (تکویر / 2).


14. (انفطار / 2).


15. (القیامه / 9).


16. (طور / 1)، (الحاقّه / 16).


17. (الرحمن / 37)، (الحاقّه / 16)، (مزمل / 18)، (مرسلات / 9)، (نبأ / 19)، (انفطار / 1)، (انشقاق / 1).


18. (انبیاء / 104)، (تکویر / 11).


19. (معارج / 8).


20. (فرقان / 25)، (دخان / 10).

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۴۴
پسر کُر

من انسان هستم!


انسانی که خالقش او را اینگونه خطاب کرده:


یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ؛ ای انسان تو 


با تلاش و رنج به سوی پروردگارت میروی و او را ملاقات 


میکنی(انشقاق/6)


پس یادت باشد ای انسان! برای رسیدن به رشد و کمال باید


با رنج و سختی همراه شوی.


* * *


من انسان هستم!


انسانی که خالقش او را اینگونه معرفی کرده:


لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ؛ به تحقیق که ما انسان را در رنج 


آفریدیم (و زندگی او پر از رنجهاست)(بلد/4)


پس ای انسان! سرشت تو با سختی آفریده شده و به دنبال 


راحتی نباش.


* * *


من انسان هستم!


انسانی که آرزوهایش او را ناکام کرده:


أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى ؛ آیا هر چه آدمى آرزو کند برایش حاصل


است؟ (النجم/24)


پس ای انسان! تو به آرزوهای دور و دراز نخواهی رسید و باز 


هم باید رنجی را تحمل کنی.


* * *


من انسان هستم!


انسانی که در دفترچه راهنمایش یعنی قرآن او را اینگونه 


معرفی کرده:


خُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفًا؛ انسان، ضعیف آفریده شده(نساء/28)


پس ای انسان! تو ضعیف هستی، ضعفی که نشانه متحمل 


شدن رنج و سختی است.


ای انسان! از چه فرار میکنی، از مشکلاتی که سنت لایتغیر 


الهی است، تو نمی توانی از این سنت الهی فرار کنی، پس رنج


و سختی را در آغوش بگیر، از مشکلات رنجیده نشو، زیرا که 


تو در سختی آفریده شده ای.


آری سخت است نماز خواندن، سخت است روزه گرفتن،


سخت است غلبه دادن عقل بر شهوت، سخت است... .


این رنج ها لبخندی است از طرف خدا، از لبخند خدا خشم 


نکن.


این است فلسفه وجودت، پس بجنگ که بی هدف رها 


نمی شوی.


أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى؛ آیا انسان گمان می کند که 


بی هدف رها می شود(قیامت/36)


أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم 

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۴۹
پسر کُر

نیایش‌های شهید چمران



خدایا، هنگامی که غرش رعدآسای من در بحبوحه ی حوادث محو می‌شد و به کسی نمی رسید، هنگامی که فریاد استغاثه من در میان ناسزاها و دروغ‌ها و تهمت‌ها ناپدید می‌شد، توای خدای من، ناله ی ضعیف شبان گاه مرا می‌شنیدی و بر قلب سوخته‌ام نور می‌تافتی و به استغاثه‌ام جواب می‌گفتی. 

تو در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتی. تو درکویر تنهایی، انیس شب‌های تار من شدی. تو در ظلمت ناامیدی دست مرا گرفتی و کمک کردی در ایامی که هیچ عقل و منطقی قادر به محاسبه و پیش بینی نبود، تو بر دلم الهام کردی و به رضا و توکل مرا مسلح نمودی و در میان ابرهای ابهام، در مسیر تاریک و مجهول و وحشت ناک مرا هدایت کردی، خدایا، خسته و دل شکسته ام. مظلوم از ظلم تاریخ، پژمرده از جهل اجتماع، ناتوان در مقابل طوفان حوادث، ناامید در برابرافق مبهم و مجهول، تنها و بی کس، فقیر در کویر سوزان زندگی، محبوس در زندان آهنین حیات. دلِ غم زده و دردمندم آرزوی آزادی می‌کندو روح پژمرده‌ام خواهش پرواز دارد تا از این غربت کده ی سیاه، ردای خود را به وادی عدم بکشاند و از بار هستی برهد و در عالم نیستی فقط باخدای خود به وحدت برسد. 

ای خدای بزرگ، تو را شکر می‌کنم که راه شهادت را بر من گشودی. دریچه ای پر افتخار از این دنیای خاکی به سوی آسمان‌ها باز کردی، و لذت بخش ترین امید حیاتم را در اختیارم گذاشتی، و به امید استخلاص، تحمل همه ی دردها و غم‌ها شکنجه‌ها را میسر کردی.

[شهید مصطفی چمران، بینش و نیایش، ص ۴۴ و ۵۵] 

ای خدایا، شما می‌خواهید که ایمان مرا بسنجید؟ و وفا داری مرا نسبت به خود ببینید؟ پایداری مرا در برابر شداید و مصائب تماشا کنید؟ شما می‌خواهید عشق مرا به خود ببینید؟ من مثل شمع می‌سوزم. تار و پود وجودم با عشق شما سرشته است این قلب من است! بشکاف و ببین! ببین که سر تا پا می‌سوزم و از سوختن لذت می‌برم. تو می‌خواهی که ایمان مرا به خود بسنجی؟ ای خدای بزرگ، من فقط به خاطر این لحظه زنده ام...

[شهید چمران، جهاد و شهادت، ص ۷۹ و ۸۰]


أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۳۴
پسر کُر

زن با مرد مساوی است

 

زن با مرد مساوی است؛ زن در معدن زغالسنگ کار می‌کند تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن ساعت‌ها به دور از فرزندان و برای خدمت به مردم! کار می‌کند تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن فست‌فود را جایگزین پخت غذا می‌کند تا در عدمِ گذرانِ زمان در آشپزخانه با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن با افتخار کف مغازه‌ را طی می‌کشد و شیشه‌های ویترین را برق می‌اندازد تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن ماشین‌های سنگین را در بیابان‌ها می‌راند تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن تا دیروقت بدون ترس در خیابان‌ها رفت و آمد می‌کند تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن در مسابقات رالی شرکت می‌کند تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن لباس‌های مردانه می‌پوشد تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن برای سهیم شدن در تجارت جهانی، نقش مهمی در تبلیغات ایفا می‌کند تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن کفش‌های خیلی پاشنه بلند به پا می‌کند تا حتی قَدش با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن ریحانه بودنش را نادیده می‌انگار تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن عفاف را دفن می‌کند و حجاب را رنگ بی رنگی می‌زند تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن به تنهایی با دوستانش به مسافرت می‌رود تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن زیر بار مسئولیت ازدواج نمی رود تا به ظاهر آزاد باشد تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن تمام تکالیفش را زیر پا می‌گذارد تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن عقل را جایگزین احساس می‌کند تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن حتی شاید در انسانیت و رعایت تقوا با مرد مساوی باشد

 

أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم

 

برگرفته از وبلاگ شیخ معصومه

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۷ ، ۱۲:۵۱
پسر کُر

سوره البقرة آیه 155


وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ 


الْأَمْوَالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ ۗ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ



قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش


 در مالها و جانها و میوه ها، آزمایش می کنیم؛ و 


بشارت ده به استقامت کنندگان!



أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم
۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۷ ، ۱۹:۲۸
پسر کُر

خانه دوست کجاست!


در فرا سوی افق، نا کجا آبادیست، که درآنجا زمان


بی معنیست!


چند قدم مانده به عشق،


کوچه ای می بینی ،


که پر از نور و امید است و پر از شور و شعف.


عرض آن وسعتی اندازه پرهای شقایق دارد،


تهِ آن کوچه کمی نا پیداست،


منتظر می مانی، تا که پیک از ره دوری برسد!


ناگهان می بینی در افق مرغی را،


که پری رنگ شقایق دارد،


و دلی هم نفس باد صبا،


و نگاهی که از خواب گل عشق معصوم تر است!


رمز آن خانه، ز او می پرسی، غزلی می شنوی،


متن آن اینگونه:


در این خانه، رهش میخانه است


غیر مستان با همه بیگانه است


قدم اول آن جام شراب


شرط بعدش قدح و پیمانه است


محرم راز شدن هم رندی است


و آن کلید در صاحب خانه است


هر که این را نهد پای شود محرم راز


ور کسی راه دگر رفت دلا دیوانست


مست آن صوت دل آویز به خوابی ابدی خواهی


رفت...!



# مساح جوریابی #


أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم

۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۲۰
پسر کُر

بارش شبنم آرزو بر چهره نیاز


گاهی تو را


به گریه وا میدارد


بی آنکه


کسی صدای زجه ات را بشنود!


دستی از آنسوی قاب عکس زندگی


بسویت دراز میگردد


و بی آنکه گرمی اش را


احساس کنی 


از تو دور میشود !


و همواره این سؤال 


ذهنت را به چالش میکشاند


که براستی


خانه دوست کجاست؟


# خسرو امینی #


# أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم #

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۶ ، ۲۱:۴۰
پسر کُر

خانه دوست اینجاست!

در دلِ پیرترین بوته خاک

من گلی خواهم کاشت

و بدو ریشه زِ جان خواهم داد

سبدِ خاطره ی فردا را

من به او خواهم داد

و به او خواهم گفت:

که در آن جاری شو

و به میقات بیا

از سرازیریِ آن کوه بلند

از شکافِ تنِ این تشنه کویر

پا به پای منِ تنها، تو بیا

و مرا پیدا کن

و درونِ قفسِ شیشه عمر

از محبت، از عشق

از لطافت، از مهر

از صداقت، از شعر

از خدا، از ایمان

دستِ من را بَر گیر

و بنایی نو ساز

و به سهراب بگو...

خانه دوست همین جاست! بیا!



 

# شاعر بهنام عزت نژاد #

# خانه دوست # خانه دوست همین جاست # جوابی به سهراب # در جواب سهراب # اشعار خانه دوست # شعر نو # اشعاری در مورد خانه دوست #

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۱۰ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۲۵
پسر کُر

دل که تنگ است کجا باید رفت؟


دل که تنگ است کجا باید رفت؟ به در و دشت و دمن؟


یا به باغ و گل و گلزار و چمن؟

یا به یک خلوت و تنهایی امن ،دل که تنگ است کجا 

باید رفت؟

پیرِ فرزانه یِ من بانگ برآورد که این حرف نکوست،

دل که تنگ است برو خانه دوست... 

شانه اش جایگه گریه تو،سخنش راه گشا،بوسه اش 


مرهمِ زخم دل توست

عشق او چاره دلتنگی توست.. 

دل که تنگ است برو خانه دوست...


خانه اش خانه توست...

باز گفتم خانه دوست کجاست؟

گفت پیداش کن ،آنجا پر از مهر و صفاست

صبح امروز کسی گفت به من: تو چقدر تنهایی !

گفتمش در پاسخ:تو چقدر حساسی؛


تن من گر تنهاست، دل من با دلهاست،


دوستانی دارم، بهتر از برگ درخت


که دعایم گویند و دعاشان گویم،

یادشان در دلِ من، قلبشان منزلِ من...!

صافى آب مرا یاد تو انداخت، رفیق!

تو دلت سبز، لبت سرخ، چراغت روشن!

چرخ روزیت همیشه چرخان!

نفست داغ، تنت گرم، دعایت با من!

روزهایت پى هم خوش باشد.

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱ ۰۹ اسفند ۹۶ ، ۱۵:۵۶
پسر کُر
صبر بر دوری تو ، هرگز
عکس نوشته از خداوند
سلام ای مهربان پروردگار پاک بی همتا
خدایا ، جز تو آیا مهربانی هست؟
گر چه پیمان خودم را با تو شکستم
نمیشد باورم اما ، چه زیبا باز من را سوی خود خواندی
عزیزا ، من گمان کردم که دیگر راه برگشتی برایم نیست
خداوندا ، مرا البته میبخشی
گمان کردم به جرم غفلت از تو
مرا راندی و در را پشت سر بستی
حبیبا باورش سخت است
اما تو ، مرا اینک برای آشتی خواندی؟؟؟
به پاس آشتی با تو ، اینک
من خدایا عهد میبندم
از این پس بی شکایت ، دوست خواهم داشت
بی توقع ، مهر می ورزم
خدایا ، سینه ام را رحمت پاک گشایش مرحمت فرما
به لبهایم ، تبسم را
به چشمم ، نور پاکت را
به قلبم ، مهرورزی را
خداوندا ، بلندای دعایت را عطایم کن
تو معشوق همه عالم
از این پس ، عاشقی را پیشه ام فرما
خدایا ، راستش من آدمیزادم
گاه گاهی گر گناهی میکنم
طغیان مپندارش
کریما ، من گناهی بنده ای دارم
و تو ، بخشایشی جنس خدا
آیا امید بخششم بیجاست ؟
خودت گفتی بخوان
می خوانمت اینک مرا دریاب
به چشمانیکه میجوید تو را ، نوری عنایت کن
و خالی دو دست کوچکم را
هدیه ای اینک عطا فرما
خودت گفتی کسی را دست خالی برنگردانید
کنون این اولین وآخرینم
بارالهاراست میگویم
دگر من با خدایم آشتی هستم
ببخشا آن گناهانی که دور از چشم مردم
در حضورت مرتکب گشتم
گناهانی که نعمتهای پاکت را مبدل کرد
خداوندا ، ببخشا آن گناهانی که باعث شد ، دعایم بی اثر گردد
گناهانی که امید مرا از تو پریشان کرد
خدایا پیش آنانی که می گویند
من را تو نمیبخشی
تو رسوایم مکن
من گفته ام : من مهربان پرودگار قادری دارم
که میبخشد مرا
آیا به جز این است؟
خدایا ، بین من با آنکه نامت را نمیخواند
فرقی نیست؟
اگر من رابه عدلت در میان آتش اندازی
در میان آتشت هم باز میگویم
هلا ای مردمان
من مهربان پروردگار قادری دارم
که او را دوست میدارم
چه پیوندی میان آتش و قلبی که مهر تو در آن پیداست ؟
وگیرم صبر بر آتش
ولیکن صبر بر دوری تو هرگز
خدایا خوب میدانم مرا تنها نمیخواهی
خدایا راست میگویی
غریب این زمین خاکیت
جز تو ، که را دارد؟
مرا مهمان دنیای خودت کردی
کریما تو پذیرایی از مهمان خودت را خوب میدانی
تو صاحب خانه خوبم
تو ظرف خالی مهمان خود را دوست میداری؟
خداوندا مرا جز تو خدایی نیست
و میدانم تو نومیدی ما امیدواران خودت را ، بر نمی تابی
اگر برگردم از پیش تو ، با دستان خالی
منکرانت شاد میگردند
خداوندا شهادت میدهم هستی
شهادت میدهم من مهربان پروردگار عادلی دارم
شهادت میدهم من مهربان قلبی زروح پاک او دارم
شهادت میدهم من قطره ای از روح اویم
گر چه گاهی خود نمیدانم
شهادت میدهم من قلب پاکی را برای مهرورزی دارم ، اما
خوب چه باک از آن که گاهی هم بگیرد او؟
گواهی میدهم من جلوه ای از ذات پاک کبریا هستم
و من هستم ، که او میخواست من باشم
می خواهم که من آنگونه ای باشم ، که می خواهد
بیا ای مهربان همراه خوب مهر آیینم
بخوان با من
بخوان زیرا اگر با هم بخوانیمش
جواب هر دومان را زود خواهد داد
خداوندا تو را من دوست میدارم
و میدانم تو نور آسمانها و زمین
هر لحظه با من ، از خودم نزدیکتر هستی
تو گرمای محبت را عنایت کن
زمینی بنده ام اما یقینی آسمانی را عطایم کن
خدایا مزه ی زیبای بخشش را به کام قلب ما بنشان
تو لبخند رضایت را عطایم کن
خدایا قلب ما را
منزل پاک خودت را ، از حسادتها رهایی ده
خدایا قدرتم ده تا ببخشم آنکه من را سخت آزرده ست
خدایای من چه میگویم
چنانم کن که می خواهی
مرا آن کن که میدانی...
«کیوان شاهبداغی»
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۲۵
پسر کُر