آوای کُر

پیام های کوتاه
  • ۱۶ شهریور ۹۷ , ۱۲:۰۰
    جمعه
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

 سوال: بشر  چه نیازی به کتاب آسمانی دارد ؟

 

 پاسخ: تمام کارخانجات دنیا برای تولیدات خود دفترچه راهنما تهیه می کنند و در کنار محصولات به مشتریان ارائه می دهند. این دفترچه‌ها مشتریان را راهنمایی می‌کنند که چگونه از آن کالا بهره‌مند شود.

 

نویسنده این دفترچه های کیست ؟ آیا جز طراح و سازنده ، فرد دیگری صلاحیت نوشتن آن را دارد ؟ هرگز!

 

ما نیز سازنده و آفریدگار داریم که برای  راهنمایی ما  دفترچه ای به نام قرآن نازل کرده است و دیگری حق قانونگذاری بر خلاف آن را ندارد ، زیرا فقط سازنده می‌دانند که چه ساخته و تنها اوست که به تمام زوایا و ابعاد محصول خود آگاه است و راه بهره‌گیری صحیح و آفات و موانع رشد آن را می دانند:

(الا یعلم من خلق وهو اللطیف الخبیر)

 

کسانی که به جای قانون خداوند به سراغ قوانین بشری می روند مانند کسانی هستند که دفترچه راهنمای سازنده را کنار گذاشته و از دیگران نحوه استفاده از آن را مطالبه می‌کنند.

 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۶ ، ۲۰:۴۴
محمد کشاورز

قایقی خواهم ساخت


مثل سهراب، خواهم انداخت به آب


دورخواهم شد از این خاک غریب


و رَوم تا سرکوه، شاید آنجا کسی نغمه ی عشقی خواند


باید امشب برم !


بروم تا برسم خانه دوست


دوست از دور مرا می خواند


راستی خانه ی دوست کجاست؟


کلبه ای در وسط جنگلِ دور؟


خانه ای در دل کوه؟


شایدم بر لب رودی باشد!؟


یا کنار دل یک پروانه!


خنده بر لب دارم و امیدی در دل


میروم در دل کوه


ته جنگل ، لب رود


دل پروانه صدایش رازیست!


قاصدک را دیدم و از او پرسیدم:


خانه ی دوست کجاست؟


قاصدک خندید


دل پروانه به نجوا لرزید


آسمان هم بارید


وصدایی درون دل من می پیچید:


خانه ی دوست درون دل ماست!



# آلاله پیرانی #



أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۶ ، ۱۴:۳۴
پسر کُر

سوال: چرا صالحان ، گرفتار مشکلات هستند و 


مجرمان و گناهکاران ، در رفاه به سر می برند ؟ 

 

پاسخ: از آنجا که خداوند اولیای خود را دوست دارند ، 


لذا اگر خلافی کنند ، فوراً آنان را با قهر خود میگیرد


تا متذکر شوند چنانکه خداوند در قران میفرمایند:


اگر پیامبر سخنی را که ما نگفته ایم به ما نسبت دهند،


با قدرت او را به   قهر  میگیریم:


(لو  تقبل علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین)


و همچنین اگر مومنین خلافی کنند ، چند روزی


می گذرد مگر آنکه گوشمالی می شوند. اما اگر نااهلان 


خلاف کنند ، خداوند به آنان مهلت میدهد و هرگاه


مهلت سرآمد آنان را هلاک می کنند


(وجعلنا لمهلکهم موعدا)


و اگر امیدی به اصلاح شان نباشد ، خداوند حسابشان 


را تا قیامت به تاخیر می اندازد و به آنان مهلت میدهد


تا پیمانه شان پر شود:


(انما نملی لهم لیزدادوا اثما )


به یک مثال توجه کنید:


اگر قطره ای چای روی شیشه عینک شما بریزد، فوراً 


آن را پاک میکنید.


اما اگر قطره ای چای روی لباس سفید شما بریزد،


صبر می کنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض 


کنید.


و اگر قطره ای روی قالی زیر پای شما بریزد، آن را رها


میکنید تا مثلاً شب عید به قالیشویی ببرید.


خداوند نیز با هر کس به گونه ای رفتار می نماید و 


براساس شفافیت و تیرگی روحش ، کیفر او را به تاخیر


می اندازد.


أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۶ ، ۱۹:۳۵
محمد کشاورز

خانه دوست کجاست!


در فرا سوی افق، نا کجا آبادیست، که درآنجا زمان


بی معنیست!


چند قدم مانده به عشق،


کوچه ای می بینی ،


که پر از نور و امید است و پر از شور و شعف.


عرض آن وسعتی اندازه پرهای شقایق دارد،


تهِ آن کوچه کمی نا پیداست،


منتظر می مانی، تا که پیک از ره دوری برسد!


ناگهان می بینی در افق مرغی را،


که پری رنگ شقایق دارد،


و دلی هم نفس باد صبا،


و نگاهی که از خواب گل عشق معصوم تر است!


رمز آن خانه، ز او می پرسی، غزلی می شنوی،


متن آن اینگونه:


در این خانه، رهش میخانه است


غیر مستان با همه بیگانه است


قدم اول آن جام شراب


شرط بعدش قدح و پیمانه است


محرم راز شدن هم رندی است


و آن کلید در صاحب خانه است


هر که این را نهد پای شود محرم راز


ور کسی راه دگر رفت دلا دیوانست


مست آن صوت دل آویز به خوابی ابدی خواهی


رفت...!



# مساح جوریابی #


أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم

۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۲۰
پسر کُر

بارش شبنم آرزو بر چهره نیاز


گاهی تو را


به گریه وا میدارد


بی آنکه


کسی صدای زجه ات را بشنود!


دستی از آنسوی قاب عکس زندگی


بسویت دراز میگردد


و بی آنکه گرمی اش را


احساس کنی 


از تو دور میشود !


و همواره این سؤال 


ذهنت را به چالش میکشاند


که براستی


خانه دوست کجاست؟


# خسرو امینی #


# أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم #

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۶ ، ۲۱:۴۰
پسر کُر

نردبانی خواهم ساخت


همه از جنس دعا


از زمین تا عرش خدا


پله هایش همه از جنس نیاز


پله ها را یک به یک طی خواهم کرد


تا بیایم


و بیایی


به در خانه دوست...


و بیایی 


نظری بر منِ دل خسته کنی...



# شاعر: سید عبدالرضا زینت بخش #



# أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم #

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۶ ، ۱۴:۳۰
پسر کُر

من گم شده ام


در هیاهوی شهر شلوغ


در همهمه ی مردمان فریب


 در میان آهن و سنگ


در میان فریاد ماشین ها


در ظرفی پر از غذا


در جیبی پر از پول


در خانه ای پر از تنهایی


من گم شده ام


راه را نشانم دهید


تا بدانم


خانه دوست کجاست؟



# شاعر: صید علی ملکی #



أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۳۰
پسر کُر


خانه دوست کجاست؟

دوست کجاست؟

آن که هر لحظه مرا می خواند...

نفسِ بادِ صبا یا که عطرِ گلِ سرخ،

زردیِ برگِ خزان، دعویِ سبزیِ اوست،

دوست آیا سبز است؟

یا که نقاشیِ پُر عاطفه و رنگِ خداست؟

خانه دوست کجاست؟ 

دوست کجاست؟

گوش دارید....به هوش!

شامه هایِ دلِ خود تیز کنید، بوی عطرِ خودِ اوست...

پشت دریاها؟...نه!

روی شن زارِ تنِ ساحل ها؟...نه،نه!

دوست در مغربِ خورشیدِ تمامِ دلهاست...

خانهِ او آنجاست.

پشتِ بارانِ بهاری و تنِ خسته یِ عشق،

دوست پنهان شده است...!

عشق کو؟ ...خانهِ دوست که نه...

دوست کجاست؟



# شاعر: حامد عباسی عبدلی #


# دوست کجاست # رنگ خدا # خانه کجاست # خانه عشق # عشق کجاست #

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۶ ، ۲۰:۳۶
پسر کُر

خانه دوست نمایان 

راه پیداست و لیک

پای را یارای رفتن نیست


حال من را دریاب

که در این پای رمق دیگر نیست

نای من هر چه که بود

فقط اندازه پیدا شدن جایت بود


حال من را دریاب

و ببین دل مردست

و از دوری تو پژمرده ست


خانه دوست کجاست ؟

خانه دوست نمایان 

راه پیداست ولیک

پای را یارای رفتن نیست...



# شاعر مهدی حاجیانی #

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۵۷
پسر کُر

خانه دوست کجاست ؟

من در این تاریکی

در پی روزنه ای می گردم

که در این جاده عشق؛

بدوم تا به صداقت برسم

و در این هنگام است

که به چشمان صداقت نگرم

تا بپرسم من از او،

خانه دوست کجاست؟




# شاعر شعله #

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۱۱ اسفند ۹۶ ، ۱۵:۰۵
پسر کُر

خانه دوست کجاست؟ 

خانه دوست همین نزدیکی است

تو اگر دوست بداری او را

خانه اش در دلِ توست 

گردِ غفلت به دلت بنشسته 

آب و جارو بزن این خانه ی دل را 

بتکان این همه اندوه ز دل 

که دلت خانه ی اوست

دیگر اکنون مپرس

خانه دوست کجاست؟

تو اگر دوست بداری او را 

خانه اش در دلِ توست

آری آن دوست خداست 

خانه اش در دلِ توست...


# شاعر رضا باقری #



# خانه دوست اینجاست # خانه دوست کجاست # خانه دوست داشتنی # خانه‌ی دوست همین نزدیکی است # خانه خدا # آن دوست خداست # خانه دوست دل است # دوست خانه # دوست خدا #

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۶ ، ۱۲:۱۹
پسر کُر


خانه دوست کجاست؟


دور از این پنجره هاست


آن سوی نرده چوبی حصاری خاموش


کوچه ای رو به خداست


در دل روشن روز آسمانش آبی است


خرمنِ نورِ زلالِ مهتاب ، کوچه را رنگ 


کند در شبِ تار


کاه گل کوچه همه عطر گلاب


پر از رازقی و بوی اقاقی و صفاست


مملو از رایحه خوب همه خاطره ها ست


سر در خانه دوست


بوته ای از گل داوودی سرخ، تکه ای


سنگِ سیاه


بر سر تربت شمعی که خموش و تنهاست


خلوتش خالی ز انفاسِ خوشِ باد بهار


خالی از زمزمه صوت هزار


خالی از بوی خوش ریحان هاست


خانه دوست کجاست؟


آن سوی پرچین هاست


سینه دشت خزان دیده سرد و خاموش


زیر یک شاخه لخت از سپیدار بلندِ


تنهاست.



# شاعر ر ضا باب الحوایجی #



# خانه دوست # خانه دوست کجاست # جوابی به سهراب # خانه دوست اینجاست # دوست خانه # خانه دل # شعر نو # شعر خانه دوست #


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۰ اسفند ۹۶ ، ۱۸:۱۱
پسر کُر
یک نفر گفت به من:

خانه دوست کجاست؟

من نگاهش کردم

گفتمش چشم شماست


خنده ای کرد و گذشت

آن طرف تر ایستاد

بر تن باد نوشت؛

خانه اش قلب شماست...




# شاعر صلاح الدین احمد لواسانی #


# خانه دوست کجاست # یک نفر گفت به من # جوابی به سهراب سپهری # اشعاری در مورد خانه دوست # اشعار خانه دوست # خانه دوست # خانه دوست اینجاست # خانه دل #

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۰ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۰۴
پسر کُر

خانه دوست اینجاست!

در دلِ پیرترین بوته خاک

من گلی خواهم کاشت

و بدو ریشه زِ جان خواهم داد

سبدِ خاطره ی فردا را

من به او خواهم داد

و به او خواهم گفت:

که در آن جاری شو

و به میقات بیا

از سرازیریِ آن کوه بلند

از شکافِ تنِ این تشنه کویر

پا به پای منِ تنها، تو بیا

و مرا پیدا کن

و درونِ قفسِ شیشه عمر

از محبت، از عشق

از لطافت، از مهر

از صداقت، از شعر

از خدا، از ایمان

دستِ من را بَر گیر

و بنایی نو ساز

و به سهراب بگو...

خانه دوست همین جاست! بیا!



 

# شاعر بهنام عزت نژاد #

# خانه دوست # خانه دوست همین جاست # جوابی به سهراب # در جواب سهراب # اشعار خانه دوست # شعر نو # اشعاری در مورد خانه دوست #

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۱۰ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۲۵
پسر کُر

دل که تنگ است کجا باید رفت؟


دل که تنگ است کجا باید رفت؟ به در و دشت و دمن؟


یا به باغ و گل و گلزار و چمن؟

یا به یک خلوت و تنهایی امن ،دل که تنگ است کجا 

باید رفت؟

پیرِ فرزانه یِ من بانگ برآورد که این حرف نکوست،

دل که تنگ است برو خانه دوست... 

شانه اش جایگه گریه تو،سخنش راه گشا،بوسه اش 


مرهمِ زخم دل توست

عشق او چاره دلتنگی توست.. 

دل که تنگ است برو خانه دوست...


خانه اش خانه توست...

باز گفتم خانه دوست کجاست؟

گفت پیداش کن ،آنجا پر از مهر و صفاست

صبح امروز کسی گفت به من: تو چقدر تنهایی !

گفتمش در پاسخ:تو چقدر حساسی؛


تن من گر تنهاست، دل من با دلهاست،


دوستانی دارم، بهتر از برگ درخت


که دعایم گویند و دعاشان گویم،

یادشان در دلِ من، قلبشان منزلِ من...!

صافى آب مرا یاد تو انداخت، رفیق!

تو دلت سبز، لبت سرخ، چراغت روشن!

چرخ روزیت همیشه چرخان!

نفست داغ، تنت گرم، دعایت با من!

روزهایت پى هم خوش باشد.

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱ ۰۹ اسفند ۹۶ ، ۱۵:۵۶
پسر کُر

چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن


عالم ربّانی، ملّا زین العابدین سلماسی، می گوید:

«روزی جناب علاّمه بحرالعلوم وارد حرم امیرالمؤمنین(ع) شد و این بیت را می خواند:

«چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن

به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن»

از علاّمه در مورد خواندن این بیت سؤال کردم.

ایشان فرمود: «وقتی وارد حرم امیرالمؤمنین(ع) شدم، دیدم حضرت مهدی(ع) را که با صدای بلند در بالای سر، قرآن تلاوت می فرمود وقتی صدای آن بزرگوار را شنیدم، آن بیت را خواندم. وقتی وارد حرم شدم، آن حضرت قرائت قرآن را قطع کرد و از حرم بیرون رفتند.»

# نجم الثّاقب #




# داستان کوتاه # داستانهای علماء # دیدار علماء با امام زمان # دیدار علامه با امام زمان # علامه بحرالعلوم # صوت قرآن # چه خوش است صوت قرآن # داستان بزرگان #


۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱ ۰۷ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۵۱
پسر کُر

چرا اینقدر مردم را از امام زمان میترسانید...؟




یکی از جنجالی تاریخی که به امام مهدی نسبت داده شده بحث شمشیر امام زمان و اتهام و دروغ به عنوان قتل و کشتارها و جاری شدن جوی های خون که پس از ظهور رخ میدهد.

تردیدی وجود دارد که با ظهور حضرت حجت دیگر جایی برای غاصبان حکومت وجود ندارد و حکومت حق مسلمانان و امام زمان است.

چرا اینقدر مردم را از امام زمان می ترسانند؟ دلیلی ندارد که مردم عادی از ظهور بترسند و یا عده ای بگویند: اگر آقا بیاید ما را نابود می کند...! 

با تأسف فراوان، این تبلیغات سوء ، اثرِ خود را در ذهن های عموم قرار دهید و باعث خدشه دار شدن چهره ی مهربان ترین و بخشنده ترین عالم هستی شده است.

شاید شما دیده اید افرادی را که از وجود نازنین امام زمان ارواحنا له فداه جز شخصیتی اسلحه ای که جوی خون راه می اندازد، ذهنیت و تصویر دیگری ندارید!

تأسف بار آن است که این طرز تفکر و ذهنیت را به دیگران نیز منتقل می کنند و سیمای مهربان و عدالت گستر آن حضرت را در افکار عمومی تخریب می کنند و از دعا برای ظهور ایشان (که تنها راه نجات است) خودداری می کنند و این از بزرگترین جفاها به وجود نازنین امام است. 

این جاست که باید بر روی غربت امام عصر، گریبان چاک داد.

مگر امام رضا علیه السلام نفرمود که امام، رفیقِ همراه ، پدرِ مهربان، برادرِ برابر، مادرِ دلسوز نسبت به کودک، و پناهِ بندگانِ خدا در گرفتارى و سختی است...

(قال علی ابن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء: «الامام الانیس الرفیق، و الوالد الشفیق، و الاخ الشقیق، و الام البرة بالولد الصغیر، و مفزع العباد فی الداهیة النآد...)

خودتان بیندیشید که پدرِ مهربان نسبت به فرزندش چگونه بهترین ها را می‌خواهد؟!

مگر رفیقِ همراه، به انسان رشد نمی دهد؟ آرامش نمی دهد؟

مگر برادر، برای برادر چه چیزی را خواهان است؟

حدِّ ترحمِ مادرِ دلسوز، به فرزندش چگونه ترحم میکند؟ به گونه ای که اگر فرزند مریض شود، چه حالی به مادر دست می دهد؟

پناهِ بندگانِ خدا یعنی چه؟

اگر ما امام عصر را پناه خود قرار ندهیم، چه کسی را پناه خود قرار دهیم؟

استغفرالله، ما در هنگام گناه کردن باید به آغوش امام زمان برویم.چه کسی بهتر از او ما را درک میکند؟

این کلیپ را ببینید و خودتان قضاوت کنید...




دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 20 ثانیه





# امام زمان # جاری شدن خون توسط امام زمان # امام پدری مهربان # ترس از امام زمان # مادر دلسوز # رفیق همراه #


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۱۹
پسر کُر

سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او.


بعد از مدت ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می دهد، برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیده ام و آن در این جمله خلاصه می شود: خدایا! عاشقم کن.


از این که بنده بد و گنه کار خدایم، سخت شرمنده ام و وقتی یاد گناهانم می افتم، آرزوی مرگ می کنم؛ ولی باز چاره ام نمی شود. به راستی که (ان الانسان لفی خسر) هیچ برگ برنده ای ندارم که رو کنم؛ جز این که دلم را به دو چیز خوش کرده ام؛


یکی این که با این همه گناه، دوباره مرا به سرزمین پاک و اخلاص و صفا و محبت باز گرداند؛ پس لابد دوستم دارد و سر به سرم می گذارد؛ هر چند که چشم دلم کور است و نمی بینم و احساسش نمی کنم؛ اگر چنین نبود، پس چرا مرا به این جا آورد؟


دوم این که قلبی رئوف و مهربان دارم و با همه بدی هایم، بسیار دلسوزم. لحظه ای حاضر به تحمل هر گونه رنجی می شوم؛ بله به این دو چیز دلم را خوش کرده ام.


پس ای پروردگار من! اگر دوستم داری که مرا به این جا آورده ای، پس مرا به آرزویم که... برسان و یا به این خاطر که نمی توانم باعث رنجش کسی شوم، پس بیا و مرا مرنجان و خشنودم کن و مرا با خودت... .


دنیا برای ضعیف نفسان، یک گرداب هلاکت است. اگر لحظه ای به خودمان واگذارده شویم، وای بر ما که دیگر نابودیمان حتمی است. خوشا آن کس که به یاری او، در این گرداب هلاک گردد.


ای حسین!


ای مظلوم کربلا!


ای شفیع لبیک گویان! ندای هل من ناصرت را من نیز لبیک گفتم (به خواست او) شفاعتم کن و مگذار در این گرداب هلاکت هلاک گردم و ای خدا... .


بسیار بد و ضعیفم و در مقابل گناه، یارای مقاومت ندارم؛ زیرا هنوز نشناختمت و حتی در راه شناختت نیز زحمت نکشیده ام؛ زیرا ضعیف و پایبند به این دنیایم و نمی توانم از خوشی ها و آسایش های محض و پوشالی این دنیا دل بکنم و در راه شناختت سختی کشم؛ سختی ای که پر از شیرینی و لذت است؛ ولی افسوس که این سختی و حلاوت نصیبم نمی گردد.


خالقا! تو را به خودت قسم، تو را به پیامبران و امامان زجر کشیده و معصومت قسم، بسیار عاشقم کن.


اگر چنین کنی که از دریای رحمت و کرامتت چیزی کاسته نمی شود و زیانی به تو نمی رسد.


همه آرزویم این است که ببینم از تو رویی


چه زیان تو را که من هم، برسم به آرزویی


اگر چنین کنی، دیگر هیچ نخواهم؛ چون همه چیز دارم. می دانم اگر چنین کنی، از این بند، رهایی یافته و دیگر به سویت پر... .


خدایا! دل شکسته و مهربانم را مرنجان.


تو خود گفتی که به دل شکستگان نزدیکم؛ من نیز دل شکسته دارم.


ای کسانی که این نوشته را یا بهتر بگویم این سوز دلم و این درد دل نمی دانم چه بگویم این تجربه تلخ و یا این وصیت نامه یا این پیام و یا در اصل این خواهش و تقاضای عاجزانه را می خوانید، اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم، بدانید که نالایق ترین بنده ها هم می توانند به خواست او به بالاترین درجات دست یابند؛ البته در این امر شکی نیست؛ ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده گنه کار خدا به آرزویش رسیده است.


یا رب زِ کرم، بر من درویش نگر


هر چند نیَم لایق بخشایش تو


بر حال من خسته دل ریش نگر


حال که به عینه دیدید، شما را به خدا قسم، عاجزانه التماس و استدعا می کنم بیایید و به خاکش بیفتید؛ زار زار گریه کنید و امیدوار به بخشایش و کرمش باشید و با او آشتی کنید؛ زیرا بیش از حد مهربان و بخشنده است. فقط کافی است یک بار از ته دل صدایش کنید؛ دیگر مال خودتان نیستید و مال او می شوید؛ دیگر هر چه می کند، او می کند و هر کجا می برد، او می برد؛ ولی در این راه، آماده و حاضر به تقبل هر گونه سختی و رنج، همانند مظلوم کربلا حسین و پیامدار او زینب باشید؛ هر چند که سختی و رنج های ما در مقایسه با آنها نمی تواند قطره ای در مقابل دریا باشد. بله، خداگونه شدن، مشقات و مصائب دارد....


شنبه 7/4/65                

ساعت 5 بعدازظهر            

بنده مخلص و گنهکار، امیر حاج امینی


۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۰۴ اسفند ۹۶ ، ۰۸:۱۳
Mehrdad Hassani

#آثار گناهان#


# تاثیر گذاربودن گناه دیگران #


رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : الذَّنبُ شُؤمٌ على غیرِ  فاعِلِهِ ، إن عَیَّرَهُ ابتُلِیَ ، وإنِ اغتابَهُ أثِمَ ، وإن رَضِیَ بهِ شارَکَهُ ( الفردوس : 2/249/3169)

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : گناه براى غیر گنهکار  [نیز ]شوم است ؛ [زیرا] اگر با گنهکار مخالفت کند ، گرفتار شود ، اگر از او غیبت کند گنهکار شود و اگر به گناه رضایت دهد، در آن شریک شود .


# خشکی چشم در اثر کثرت گناه #


الإمامُ علیٌّ علیه السلام : ما جَفَّتِ الدُّموعُ إلّا لِقَسوَةِالقُلوبِ ، وما قَسَتِ القُلوبُ إلّا لکَثرَةِ الذُّنوبِ (علل الشرائع : 81/1)

امام على علیه السلام : اشکها نخشکید، مگر به سبب  سختدلى و دلها سخت نشد، مگر به سبب کثرت گناه .


#گناهانی که موجب نباریدن باران میشود#


الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام : الذُّنوبُ التی تَحبِسُ  غَیثَ السماءِ : جَورُ الحُکّامِ فی القَضاءِ ، وشَهادَةُ الزُّورِ ، وکِتمانُ الشهادَةِ (معانی الأخبار : 271/2)

امام زین العابدین علیه السلام : گناهانى که بارش  آسمان را باز مى دارند عبارتند از : قضاوت ظالمانه قاضیان ، شهادت دروغ، و کتمان شهادت .


# مساوی بودن بارش باران در هر سال و 


جلوگیری از آن به سبب گناه #


الإمامُ الباقرُ علیه السلام : إنّه ما مِن سَنَةٍ أقَلَّ مَطَراً مِن  سَنَةٍ ، ولکنّ اللّه َ یَضَعُهُ حیثُ یشاءُ ، إنّ اللّه َ عزّوجلّ إذا عَمِلَ قَومٌ بالمعاصِی صَرَفَ عَنهُم ما کانَ قَدَّرَ لَهُم مِنَ المَطَرِ ( بحار الأنوار : 73/329/12)

امام باقر علیه السلام : هیچ سالى کم بارش تر از سال دیگر نیست ، بلکه خداوند باران را هر جا که خواهد می بارد.  [اما] هرگاه مردمى مرتکب گناهان شوند ، خداوند عز و جل باران را که براى آنان مقدّر کرده بود، از ایشان باز دارد .


# ایجاد نقطه سیاه بسبب گناه #


الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : إذا أذنَبَ الرجُلُ خَرَجَ فیقَلبِهِ  نُکْتَةٌ سَوْداءُ ، فإن تابَ انمَحَتْ ، وإن زادَ زادَتْ حتّى تَغلِبَ على قَلبِهِ فلا یُفلِحُ بَعدَها أبداً (بحار الأنوار : 73/327/10)

امام صادق علیه السلام : هر گاه آدمى گناهى کند نقطه  سیاهى در دلش پدید مى آید . اگر توبه کرد آن نقطه پاک مى شود و اگر باز هم گناه کرد آن نقطه بزرگتر مى شود ، تا جایى که همه دلش را فرا مى گیرد و زان پس هرگز روى رستگارى را نمى بیند .


# گرفتن نعمت از بندگان بسبب گناهان #


الامام الصادق علیه السلام : ما أنعَمَ اللّه ُ على عبدٍ نِعمَةً فَسَلَبَها إیّاهُ حتّى یُذنِبَ ذَنباً یَستَحِقُّ بذلکَ السَّلبَ (بحار الأنوار :73/339/21)

امام صادق علیه السلام : خداوند هر نعمتى را که به بنده  اى داد از او نگرفت مگر به سبب گناهى که سزاوار سلب آن نعمت شد .


# ثاثیر گناه در اعمال #


الامام الصادق علیه السلام : إنّ الرَّجُلَ یُذنِبُ الذنبَ فَیُحرَمُ صلاةَ  اللیلِ ، وإنّ العَمَلَ السَـیِّءَ أسرَعُ فی صاحِبِهِ مِنَ السِّکِّینِ فی اللَّحمِ (الکافی : 2/272/16)

امام صادق علیه السلام : همانا انسان گناهى مى کند و به  سبب آن از نماز شب محروم مى شود . و همانا سرعت تأثیر کار بد در آدمى از سرعت تأثیر کارد در گوشت بیشتر است .


# کثرت موت به سبب گناه #


الامام الصادق علیه السلام : مَن یَموتُ بالذُّنوبِ أکثَرُ مِمَّن یَموتُ بِالآجالِ (الأمالی للطوسی : 701/1498)

امام صادق علیه السلام : شمار کسانى که بر اثر گناهان  مى میرند بیشتر از کسانى است که به اجل مى میرند.


# اثرات گناه دروغ ، ستم و زکات ندادن #


الإمامُ الرِّضا علیه السلام : إذا کَذَبَ الوُلاةُ حُبِسَ المَطَرُ  ،وإذا جارَ السُّلطانُ هانَتِ الدَّولةُ ، وإذا حُبِسَتِ الزکاةُ ماتَتِ المَواشی (الأمالی للمفید : 310/2)

امام رضا علیه السلام : هر گاه حکمرانان دروغ بگویند ، باران نمى بارد و هر گاه سلطان ستم کند، دولت سست و  بى اعتبار شود و هر گاه زکات داده نشود چارپایان بمیرند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۶ ، ۱۶:۴۶
پسر کُر

شرفیاب شدن مرحوم شیخ مرتضی انصاری خدمت امام زمان علیه‌السلام و پرسیدن سؤالات از آن حضرت

یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری می گوید: «نیمه شبی در کربلای معلاّ از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچه ها گل آلود و تاریک بودند و من چراغی با خود برداشته بودم.

از دور شخصی را مشاهده کردم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است.

با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم و از خود پرسیدم که آن بزرگوار در این موقع از شب، در این کوچه های گل آلود با چشم ضعیف به کجا می روند؟!

از بیم آنکه مبادا کسی در کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم.

شیخ آمد و آمد تا در کنار خانه ای ایستاد و در کنار در آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید.

من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن می گفت.

ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شیخ را در آنجا دیدم.

بعدها که به خدمت آن جناب رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت «امام عصر» (عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف) اجازه پیدا می کنم و در کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد.) می روم و زیارت جامعه را می خوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب می شوم و مطالب لازم را از آن سرور می پرسم و یاری می خواهم و برمی گردم.»

سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم.»

# ملاقات با امام زمان عج #

# ملاقات علما بزرگ اسلام با امام زمان # شیخ انصاری # ملاقات با امام زمان # دیدار شیخ انصاری با امام زمان # دیدار علماء با امام زمان # دیدن-امام-زمان #

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۱۲
پسر کُر