آوای کُر

پیام های کوتاه
  • ۱۶ شهریور ۹۷ , ۱۲:۰۰
    جمعه
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه


بر خود لازم دیدم مطلبی در راستای سانحه تلخ هواپیمای اوکراینی بگذارم....اما این مطلب نوشته من نیست و نویسنده آن نا مشخص است.



 "اشتباهات انسانی" در آیات و روایات قرآن


  مورد اول: فرعونی که عده زیادی از نوزادان یهودی را عمدا کشته بود (۱)، به حضرت موسی (ع) که یک نفر را بدون قصد کشته بود (۲) میگفت: تو که آدم کشته ای، آمدی برای ارشاد و پیامبری؟! ایشان فرمود من اشتباها زدم (۳)، آیا کسی چون تو باید مرا سرزنش کند؟


  مورد دوم: یک روز در صدر اسلام، نیروهای مسلمان برای گرفتن اطلاعات دشمن به اطراف مکه رفتند که درگیری شد و مسلمانی از روی اشتباه «عمرو بن حضرمی» را کشت، در حالیکه روز آخر ماه رجب بود. این موضوع بهانه و مستمسک قریش، برای تخریب مسلمین شد، که در ماه حرام آدم کشی می کنند.

مسلمین از پیامبر(ص) حکم آن را پرسیدند. آیه ۲۱۷ سوره بقره نازل شد که جنگ در ماه حرام، حرام است ولی آن مشرکین که زبانشان دراز است، کفرشان و اینکه منع از راه خدا و اخراج اهل مکه نمودند، بدتر است.

بعد پیامبر (ص) فرمودند: فتنه از قتل بدتر است. یعنی فتنه و ایجاد ناامنی و اغتشاش حتی از قتل عمدی بدتر است چه رسد به قتل اشتباهی!!

بعد که مجاهدان نزد حضرت رسول (ص) برگشتند، که آیا با این خطا، اجر جهاد ما ضایع است؟

آیه ۲۱۸ بقره نازل شد که آنها به رحمت خداوند امیدوار باشند که خداوند آمرزنده است.


این آیه امروزه، حال و روز #سردار_حاجی_زاده است که مردانه ایستاد گفت "خطا کردیم و گردن می گیریم."

اگرچه داغ جانباختگان هواپیمای اوکراینی بر همه سنگین است اما مواظب باشیم در این امتحانات پی در پی و متفاوت الهی مردود نشویم که تا دیروز برای سردار دلها سینه می زدیم و امروز به یارانش سنگ.

#ترورنرم = #ترورسخت

منابع:

۱. آیه ۴۹ سوره بقره

۲. آیه ۱۵ سوره قصص

۳. آیات ۱۹ و ۲۰ سوره شعرا

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱ ۲۴ دی ۹۸ ، ۰۰:۱۵
پسر کُر

یا صاحب الزمان...

زِ هر کسی که گرفتم نشانه خانه تو

یه جوابی بهم داد، شرمنده شدم...

گفت تو میگی من غلام مهدی ام...اونوقت آدرس خونه اربابت رو نداری..؟

 


دریافت

این متن مربوط به صوت بود

این صوت تداعی خاطرات اوایل تحصیلم هست...

پیشنهاد میکنم تا آخرش گوش بدید.

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۸ ، ۲۰:۲۹
پسر کُر

دوست دارم هوایم پاییزی شود اما خوب می‌دانم برای پاییزی شدنم، باید هوای اطراف و اطرافیانم، سرد باشد.
اما داستان تلخ ماجرا اینجاست؛
نگاه سرد و بی رحمانه انسان های اطرافم، مرا زرد تر از آنچه که هست نشان می‌دهد تا در نهایت قصه بهار عشق را با ریختن تک تک برگ هایم به پایان ببرم و صدای خش خش خاطراتم به زیر پای عابران با دستان رفتگری خسته از بین برود.
آری...!
پاییزی شدن یعنی عریان شدن از تمام هر چیزی که به تو تعلق داشت...
پاییزی شدن یعنی تنها شدن...

شاید تنها شدن فرصتی باشد تا دوباره بهار را به دیگران هدیه دهم.

پ ن: عکس از خودم

۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۸ ، ۲۲:۵۵
پسر کُر

تا حالا نشده بود این جوری به وبلاگ های دیگه انتقاد کنم

بعضی از وبلاگهای برتر انگار از دماغ فیل افتادند.

خودشون رو چی فرض کردند؟

جوری با بقیه ی بلاگرها برخورد می‌کنند که انگار فقط خودشون همه چیزی می دونند و دیگران نادونند

غرور ، خودخواهی، عدم انتقاد پذیری و... از ویژگی های بعضی از  وبلاگها‌ی به اصطلاح برتر هست.

مگر چه کسی به جز بلاگرها به این وبلاگها اعتبار داده، پس این همه تکبر برای چیه؟

اگه ملاک برتری شده سه چهارتا دنبال کننده و چندتا کامنت، پس بدونید که ارزش برتری شما به این چیزاست...

حتی دیدم بعضی از همین وبلاگها، بلاگر های دیگه رو که قلم سلیس و رسایی ندارند، مسخره می‌کنند.

جوری که وبلاگها‌ی دیگه رو به نقد می‌کشند ولی اگر کسی از اونا انتقاد کنه ناراحت می‌شوند و تحمل انتقاد رو ندارند.

در حالی که بعضی از وبلاگها از نظر محتوا و قلم، از خیلی وبلاگ های برتر، برتری و فضیلت دارد.

پ ن: خطاب من با بعضی از این وبلاگ ها است نه همه آنها.


#وبلاگ_برتر #بیان #خانه_دوست #وبلاگهای_برتر

۱۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱ ۰۸ آبان ۹۸ ، ۲۱:۴۶
پسر کُر

دیشب دوست عزیزی به من پیام داد که پیامش به شرح زیر است:

﴿سلام. باور کنید صیغه زناست که دارن به اسم حضرت علی و اسلام این کار رو انجام می دن!

و نزدیک زنا نشوید، بدرستی که آن فاحشه و راه بدی است. (اسراء - 32)

و هنگامی که فاحشه‌ای انجام می‌دهند می‌گویند: «پدران خود را بر آن یافتیم و خداوند ما را به آن فرمان داده است!» بگو: «خداوند به فحشا فرمان نمی‌دهد. آیا چیزی به خدا نسبت می‌دهید که نمی‌دانید؟» (اعراف - 28)

کسانی که دوست دارند فاحشه در میان افراد با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است؛ و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید. (نور - 19)

و کسانى که (وسیله) ازدواج نمى‏‌یابند باید عفت ورزند تا خداوند آنان را از فضل خویش توانگرشان گرداند. (قسمتی از آیه 33 نور)﴾

و اما جواب من به ایشان:
شما گفتید که عقد موقت همان زنا می‌باشد. و برای اثبات حرف خود از آیه قرآن دلیل آوردید، در حالی که این آیات هیچگونه دلالتی بر اینکه صیغه موقت همان زنا است ، ندارد، بلکه تنها چیزی که از این آیات بدست می‌آید آن است که از فحشا و زنا خودداری کنید.
حال چگونه از این آیات استفاده می‌شود که عقد موقت همان زنا است؟ 
عقد موقت یا همان ازدواج موقت از دو طریق ثابت می‌شود:
1_ روایات:

امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: اَلْمُتْعَةُ نَزَلَ بِهَا الْقُرْآنُ وَ جَرَتْ بِهَا السُّنَّةُ مِنْ رَسُولِ اللّهِ:  حکم متعه در قرآن نازل شده و سنت پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بر طبق آن جارى گردیده است .
تفسیر  برهان ، جلد ۱، صفحه ۳۶٠

2_ آیه قرآن:

فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَریضَةً وَ  لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَریضَةِ إِنَّ اللّهَ کانَ  عَلیماً حَکیماً (۲۴ نساء)
ترجمه:
و زنانى را که متعه (ازدواج موقت) مى کنید، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهى بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کرده اید. (بعداً  مى توانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید) خداوند، دانا و حکیم است.

شیوه استدلال به آیه:
کلمه  متعه  که  اِسْتَمْتَعْتُمْ  از آن گرفته شده است، در اسلام به معنى ازدواج موقت است، و به اصطلاح در این باره حقیقت شرعیه مى باشد، گواه بر آن این است که این کلمه (متعه) با همین معنى در روایات پیامبر(صلى الله علیه وآله) و کلمات صحابه مکرر به کار برده شده است. 
اگر این کلمه به معنى مزبور نباشد، باید به معنى لغوى آن یعنى  بهره گیرى  تفسیر شود، و در نتیجه معنى آیه چنین خواهد شد:  اگر از زنان دائم بهره گرفتید مهر آنها را بپردازید . در حالى که مى دانیم پرداختن مهر مشروط به بهره گیرى از زنان نیست.

برگرفته از تفسیر نمونه آیت الله مکارم


#خانه_دوست #صیغه #عقدموقت #صیغه_موقت #عقددائم #متعه #زنا #فحشا #مهریه #تفسیرنمونه #تفسیر_نمونه #مهر #مهریه


۱۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۸ ، ۱۶:۴۰
پسر کُر

به تازگی از یک حالتی دچار اشمئزاز شده‌ام، از اینکه نمی‌توانم خودِ واقعی‌ام باشم، تا می‌آیم کاری را انجام دهم، می‌گویند: از تو بعید است این کار...

چرا واقعا؟
اگر این کار ، کار بدی است، پس همه‌ی انسان‌ها باید در ترک آن مشترک باشند. نه اینکه به طورِ مخصوص، من آن کار را انجام ندهم.
اصلا به این نتیجه رسیده ام که ابرازِ نیک پنداریِ دیگران کار درستی نیست، چرا کسی باید بیاید مرا در فعل و ترک کاری محدود کند؟
چرا این کار را نباید کرد؟ چون دیگران دوست ندارند؟
چرا نمی‌گذارند که خود شخص به این مطلب برسد که فلان کار ،حسن یا قبیح است؟
نه اینکه کاری به کارش نداشته باشیم، اما او را محدود نکنیم.
باید یاد بگیریم و یاد بدهیم که چیزی را که بد است برای بد بودنش آن را ترک کنیم و چیزی که خوب است برای خوب بودنش و زیبایی‌اش آن را انجام دهیم.
تا کودکی می‌خواهد کاری را انجام دهد، مادرش او را از این کار ممانعت می‌دهد و دلیل خودش را به کودک اینگونه بیان می‌کند؛ چون مردم فلان حرف را می‌زنند، مردم این‌گونه فکر می‌کنند، چون تو فلان جایگاه را داری، این کار را انجام نده...
مفهوم مخالف این حرف این است که اگر مردم چنین فکری را نمی‌کردند و تو از فلان جایگاه برخوردار نبودی، اشکالی نداشت که تو فلان کارِ بد را انجام دهی، که نتیجه این حرف عدمِ رضایتِ آن شخص از آن جایگاهش می‌شود.

بگذاریم که دیگران خود واقعی‌شان را بازیگری کنند و زندگی کنند، نه اینکه بازیگرِ واقعیتِ پیش‌ساخته شوند.


۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۸ ، ۱۳:۳۰
پسر کُر


فکر کنم پایان مجردی، لحظه شیرینی باشد

اما تا آن لحظه چه اندازه باید تحمل کرد؟

.

.

.

مگر صبر کردن تا لحظه آشنایی چه اندازه باید باشد.

کو فرشته ی رهایی بخش از تنهایی هایم؟

مرا ببین...انگار دیوانه شده‌ام.


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۸ ، ۱۶:۲۶
پسر کُر


روشنفکری گفت: کربلایی! زیارت نرو ، پولش رو بده به فقیر...
کربلایی لبخندی زد و گفت:
خودم فقیر هستم ولی میخواهم زیارت بروم.
در ضمن، نیمی از پول زیارتم را ، فقرا کمک کردند.
راستی این را هم بگویم؛ به فقرا کمک نکن.
روشنفکر با حالت تعجب زده گفت: چرا؟؟؟
کربلایی به شانه‌اش زد و گفت: چون فقرا پولی را که دریافت می‌کنند، خرج زیارت می‌کنند...
روشنفکر، با حالتی تیره فکر و شرمسار، رفت و رفت و رفت، تا اینکه کربلایی از دور صدایش زد و گفت:
آهای..! این را هم بدان، که اگر لازم باشد، فقرا جانشان را هم می‌دهند...

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۸ ، ۰۷:۴۹
پسر کُر


بوی آشنایت ، مشام عشق مرا پر کرد وقتی تو را دیدم انگار تمام دنیای من در تو خلاصه می‌شد.

آن روز که دست تو را گرفتم گرما بخش ترین چیزی که میتوانست وجود مرا گرم کند دستان تو بود، گرمایی که صدای هُوهُوی قلبم را دو چندان می‌کرد.
اما لفظی که بتواند گرمای وجود مرا به زبان بیاورد، نمی یابی، به گونه ای که معنای گرمی عشق، از مرز دوستت دارم عبور کرده و جای خودش را به سکوت داده است.
اما لبخند تو ، آن نگاه مهربان تو، صدای قلب مرا به مرز سکته می‌برد.
و من بهترین چیزی که می‌توانم به تو هدیه دهم، اشک شوقی است که سهراب به آن اشاره کرده است، آن زمان که گفت:
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است...


پ ن: این جملاتی که نوشتم، همه اش در تصور من بود...




#خانه_دوست #خانه+دوست #عشق #ازدواج

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۰۶
پسر کُر


(نظرتون در مورد اینگونه نصیحت چیه؟)


نصیحت های من در مورد یکی از دوستان، که از شخصی دیگر کینه ای داشت.

این نصایح پیرامون ببخش و بخشیدن طرف مقابل بود:

(باز زبان شکسته نوشتم تا بیشتر درک بشه):


۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۸ ، ۰۶:۴۳
پسر کُر


تا کنون ایشان را ندیده بودم، به محض ورود به اتاقش ، مجذوب صورت نورانی اش شدم، بعد از نشستن و معرفی کردن خودم، برایم چای آورد.
آن لحظه از خود بی خود شدم، حس عجیبی داشتم.

۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱ ۲۳ تیر ۹۸ ، ۱۵:۵۹
پسر کُر



گاهی باید سکوت کرد و به تماشا نشست...



یک جمله برای حضرت بنویس...

۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۸ ، ۰۵:۵۵
پسر کُر

«أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»

آگاه باش که با یاد خدا دل‌ها آرامش مى‌یابد. (رعد۲۸)


شاید گاهی اتفاق بیفتد، که در زندگی، هنگام برخورد باسختی ها و مشکلات، هرکاری را انجام می دهیم تا راه چاره ای و نجاتی پیدا کنیم 
ولی زندگی، آنچنان فشار و سختی اش را بر دوش انسان وارد می کند، جوری که ، رمقی و امیدی به ادامه زندگی نمی ماند و حسِّ نخوت و سر شکستگی به انسان دست می‌دهد، که گویی از دیگران و هر آنچه که در دنیا وجود دارد، خسته و دل بریده شده است.
اما این دل کندگی  و دل بریدگی از دنیا، به خاطر وجود معنویت در روح و بدن انسان نیست بلکه به خاطر عدمِ آرامش در وجود انسان است، آن آرامشی که در سایه ی معنویت و حاضر و ناظر دانستن ذات لایزال الهی ایجاد می شود.
آری! غفلت از یاد خدا ، باعث می‌شود که انسان در زندگی دچار سختی و مشکلات شود. زیرا در  بن بست ها ، امید خودش را به غیر خدا داده و خداوند هم حل مشکلاتش را به غیر خودش واگذار می کند.
این مجازاتی است که خدا ، در این دنیا برای چنین افرادی قرار داده است.

قران کریم در این رابطه می‌فرماید:

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَىٰ

و هرکس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت. و روز قیامت، او را نابینا محشور مى کنیم.»
(طه/124)

اما مجازات دیگر روی گردانی از یاد خدا این است که در روز قیامت، به صورت نابینا محشور می‌شود.





#زندگی_سخت #یادخدا #ارامش #ومن_اعرض_عن_ذکری_فانّ_له_معیشة_ضنکا #خانهدوست #خانه_دوست #رویگردانی_ازیادخدا #سوره_طه #ایه142 #وبلاگخانهدوست #وبلاگ_خانه_دوست
۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۸ ، ۱۵:۰۸
پسر کُر

می دانید حضرت علی علیه السلام در دعای کمیل چگونه با خدا حرف می‌زند؟


اول اینکه حضرت، قسم می خورد و بعد می فرماید: خدایا اگه من را در سخن گفتن آزاد بگذاری، در میان اهل جهنم فریاد می زنم و ناله می کنم، مثل ناله ی کسی که عزیزی از دست داده؛
که چه بگویم:
میگویم: ای حبیب قلوب صادقین
یا غیاث المستغیثین
یا اله العالمین

حضرت قبل از اینکه این حرف ها را بزند، عاشقانه ترین جمله ی بندگی و عاشقانه ترین جمله بشریت را می گوید:

خدایا گیرم که بر عذاب تو صبر کنم، دوری تو را چگونه تحمل کنم.

انگار تحمل دوریِ خدا برای حضرت، سخت تر از تحمل عذاب است.

آری! جهنمِ حضرت ، جهنم فراق و دوری از معشوقش است.


خدایا به این عاشقت قسم، که وجود ما را از عشق به خودت مزین بگردان...




۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۲۳
پسر کُر

به کدامین گناه کشته شد؟




در حالی قاتل امام جمعه‌ی کازرون انگیزه جنایت خود را مشکلات اقتصادی مردم و تبعیض عنوان می‌کند، که امام جمعه‌ی شهید کازرون، همواره در تریبون‌های مختلف، صدای محرومان و دادخواه قشر آسیب‌پذیر جامعه بوده‌اند.

شرایط بد اقتصادی مردم، که از طرف قاتل امام جمعه کازرون به عنوان انگیزه‌ی جنایتش مطرح شده است، حاصل بی‌تدبیری و انفعال مسئولین اقتصادی است و عملکرد آنها [به استناد سایت امام جمعه‌ کازرون] همواره مورد انتقاد صریح و پیگیری‌های مجاهدانه امام جمعه قرار داشته است.


#الا لعنةالله علی القوم الظالمین

#امام_جمعه_کازرون

#شهید_رمضان

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۵۴
پسر کُر




سُبحانَکَ یا لا إلهَ إلّا أَنْت اَلْغَوث اَلْغَوث خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَب

.

.

.

در این شب های قدر، دعا برای فرج امام زمان فراموش نشود



۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۸ ، ۰۲:۱۹
پسر کُر

مناجات با خدا در ماه رمضان با صدای سید مهدی میرداماد


از دین به جای حلم ، تفاخر گرفته ام

اوصافی از قبیل تحجر گرفته ام

در منجلاب کِبر و حسد گِیر کرده ام

حس میکنم که بوی تنفر گرفته ام

درد بدی است حالِ مناجات و سجده نیست

بیماری شدید تکبر گرفته ام


دریافت


#میرداماد #مناجات #ماه_رمضان


۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۸:۵۶
پسر کُر

کتابی که با خواندن هر ورقش ، اشک شوقی از گوشه چشمت بر می خیزد که حاصل خاطرات عرفانی شهید احمد علی نیری است.

پیشنهاد میکنم این کتاب راخریداری کنید و مطالعه کنید. 

عارفانه نامی است که برای این کتاب انتخاب شده است.

آنچه در ادامه می‌خوانید داستانی از این شهید بزرگوار در این کتاب است.



یه روز با رفقای محل و بچه های مسجد رفته بودیم دماوند.
همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند.
یکی از بزرگترها گفت: احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم؛ بعد جایی را نشان داد و گفت اونجا رودخانه است برو را از آنجا آب بیار من هم راه افتادم راه زیاد بود کم کم صدای آب به گوش رسید از لابه لای درختان و بوته ها به رودخانه نزدیک شدند تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را انداختم پایین و همان‌جا نشستم بدنم شروع کرد به لرزیدن نمی دانستم چه کارکنم همان پشت درخت مخفی شدم کسی آن اطراف من را نمی دید درخت‌ها و بوته ها مانع خوبی برای من بود.
من می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم در پشت آن درخت و در کنار رودخانه چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند من همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمکم کن خدایا الان شیطان به شدت مرا وسوسه می کند که من نگاه کنم. هیچ‌کس هم متوجه نمی‌شود. اما خدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم.
کتری خالی را برداشتم و سریع از آنجا دور شدم بعد هم از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها. هنوز دوستان مشغول بازی بودند.
برای همین من مشغول درست کردن آتش شدم چوب ها را جمع کردم و به سختی آتش را آماده کردم. خیلی دود توی چشمم رفت. اشک همینطور از چشمانم جاری بود.
یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: هر کس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.
همین‌طور که داشتم اشک می‌ریختم گفتم: از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم.
حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم.
همین‌طور که اشک می ریختم و با خدا مناجات می کردم خیلی با توجه می گفتم: یا الله یا الله...
به محض تکرار این عبارت یکباره صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده می‌شد. ناخودآگاه از جا بلند شدم و با حیرت به اطراف نگاه کردم.
صدا از همه سنگریزه های بیابان شنیده می‌شد. از همه درخت ها و کوه ها و سنگ ها صدا می آمد!!
همه می‌گفتند سبوحٌ قدوسٌ ربُنا و ربُ الملائکةِ و الروحِ (پاک و مطهر از پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح).
وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خیره شدم. از ادامه بازی بچه ها فهمیدم که آنها چیزی نشنیده اند.
من در آن غروب با بدنی که از وحشت می لرزید به اطراف می رفتم. من از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم.
از آن موقع کم کم در هایی از عالم بالا به روی من باز شد!


#شهید_احمدعلی_نیری #عارفانه #خاطره_شهید #شهادت #معرفی_کتاب #کتاب_شهدا #داستان_عرفانی_شهدا

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۸ ، ۰۷:۱۸
پسر کُر


آن هنگامی که هیزم آوردند ، در را آتش زدند و به درون خانه حمله ور شدند ، فاطمه (س) بین در و دیوار، فرمود : « یا فضّه الیک فخذینی » دقت کنید . نفرمود : فضه بیا، فرمود : « یا فضّه خذینی » یعنی فضه مرا بگیر، یعنی دارم می افتم ، بیا مرا بگیر « یا فضّه الیک فخذینی فقد و الله قتل ما فی أحشائی من حمل» فضه ، به خدا محسنم سقط شد...

وای من و وای من و وای من 

میخ دَر و سینه ی زهرای من

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۷ ، ۲۰:۱۵
پسر کُر

تنها با خدا

دور از شهرها

چند صحفه از دعا

می‌خوانمش همین...

می‌خواستم بیشتر براتون بگم از این تنهایی

ولی کیبورد تحملش را نداشت.

امشب رو با خدا کلی حال کردم...جاتون خالی... :)


سهراب سپهری

شب سردی است و من افسرده

راه دوری است و پایی خسته

تیرگی هست و چراغی مرده


می کنم تنها از جاده عبور

دور ماندند زمن آدمها

سایه ای از سر دیوار گذشت

غمی افزود مرا بر غمها


فکر تاریکی و این ویرانی

بی خبر آمد تا با دل من

قصه ها ساز کند پنهانی


نیست رنگی که بگوید با من

اندکی صبر سحر نزدیک است

هر دم این بانگ بر آرم از دل

وای این شب چقدر تاریک است


خنده ای کو که به دل انگیزم

قطره ای کو که به دریا ریزم

صخره ای کو که بدان آویزم


مثل اینست که شب نمناک است

دیگران را هم غم هست به دل

غم من لیک غمی غمناک است


هر دم این بانگ بر آرم از دل

وای این شب چقدر تاریک است

اندکی صبر سحر نزدیک است


#تنهایی #شعر_نوشته #شعر #شعر_نو #غمگین #خدا #مناجات #سهراب_سپهری #سپهری #سپهری_سهراب #شب #شب_جمعه #شب_سرد #افسرده #اندکی_شعر #اندکی_صبر_سحر_نزدیک_است #دعا #دعای_کمیل #شب_تاریک #قصه 

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۱۱
پسر کُر